امروزه شرکت ها بر اساس افزایش قوانین زیست محیطی و افزایش حساسیت عمومی به مسائل زیست محیطی ناچار به توجه بیشتر به محیط زیست شده اند. هدف پژوهش حاضر نیز با هدف بررسی تاثیر جهت گیری بازاریابی سبز استراتژیک بر مزیت رقابتی با نقش میانجی بازاریابی سبز داخلی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان و مدیران شرکت شیرین عسل تشکیل می داد یافته ها حاکی از آن است که مسئولیت اجتماعی شرکت با گرایش به بازاریابی سبز استراتژیک ارتباط مثبت و معناداری دارد.فشارهای زیست محیطی ذینفعان با گرایش به بازاریابی سبز استراتژیک ارتباط مثبت و معناداری دارد و بازاریابی سبز استراتژیک بر بازاریابی سبز داخلی تاثیر مثبت و معناداری دارد و همچنین بازاریابی سبز استراتژیک و بازاریابی سبز داخلی بر مزیت رقابتی تاثیر مثبت و معناداری دارند. می توانید این پژوهش رشته مدیریت بازرگانی را به صورت فایل word دانلود نمایید.
بیان مسئله پژوهش
از آنجا که امروزه بازاریابی در سازمانها فقط بر ارضاء نیازها و خواسته های مشتری تمرکز نمی کند بلکه برآنست تا نیازهای مشتریان به شیوه ای برآورده شود که هم برای جامعه به عنوان یک کل نیز سودمند باشد،لذا با توجه به مزیت رقابتی بازاریابی سبز که ضمن توجه به موارد فوق باعث افزایش سود، کاهش هزینه ساختار،بهبود موضع رقابتی نسبت به رقبا می شود. امروزه به نظر می رسد بیشتر مصرف کنندگان ، نگران محیط زیست هستند . این چنین نگرانی ها باعث تغییر الگوی مصرف کنندگان و افزایش خرید محصولاتی می باشد که با محیط زیست سازگاری بیشتری داشته باشد. بازاریابی سبز، نقشی تعیینکننده در توسعه زیست محیطی در تمامی صنایع از جمله صنعت مواد غذایی ایفا میکند.درک رابطه بین استراتژی زیست محیطی شرکتی و مزیت رقابتی برای محققان بازرگانی معاصر، سیاست گذاران و متخصصین از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است (گیبز و اونیل ، 2016). اقتصاد سبز که شامل مصرف کربن کم، منابع کارآمد و جامعه شمول می باشد همچنین جزء اهداف برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد است (UNEP ، 2011). علی رغم نیاز به رویکرد های رادیکال و جامع فراتر از رفع و رجوع تکنولوژیکی و نوآوری محصول همچنان تنش ادراکی حل نشده ای بین بازاریابی سبز و مزیت رقابتی وجود دارد.
در طول چند دهه گذشته محققان به طور فزاینده ای بر بازاریابی زیست محیط/سبز تمرکز کردند که در حال حاضر نشان دهنده یک مفهوم اساسی در ادبیات بازاریابی/مدیریتی است (به عنوان مثال، چامورو، روبیو، و میرندا، 2006؛ دانجلیکو و وکاللی، 2017؛ پولونسکی ، 2011). پژوهش نشان می دهد که استراتژی زیست محیطی به ارزش سازمان ها افزوده، اما در صورت دستیابی پایداری باید در استراتژی شرکت ادغام گردد (بانرجی، اییر، کاشیاپ، 2003؛ منون و منون، 1997؛ پولونسکی، 1995؛ پورتر و ون در لیند ، 1995). علاوه بر این، مطالعات متعددی بر اهمیت اجرای استراتژی زیست محیطی که می تواند منجر به مزیت و سودآوری در بلندمدت گردد تاکید نموده اند
این پژوهش به دنبال تعریف و اصلاح رابطه بین بازاریابی سبز استراتژیک و داخلی و مزیت رقابتی است، و توانسته در کمک های نظری و مدیریتی سهیم باشد. در گام اول، شواهد موجود در مورد اهمیت یکپارچگی محیط زیست شرکت ها و فشارهای ذینفعان جهت کاربرد استراتژی بازاریابی سبز را گسترش می دهد. ثانیاً، به یک شکاف اساسی دانش از طریق گسترش درک رابطه بازاریابی سبز و رقابت اذعان داشته، و به طور منحصر به فرد اثر یک رویکرد بازاریابی سبز استراتژیک جامع بر مزیت رقابتی را آشکار می سازد. این مطالعه با تایید تأثیر واسط بازاریابی سبز استراتژیک بر عملکرد مالی از طریق مزیت رقابتی، دانش موجود را با کمک تاکید بر اثر مثبت دوگانه بازاریابی سبز بر رقابت و عملکرد مالی گسترش می دهد. در نهایت، این مطالعه در حین کاوش تاثیر واسط گرایش به بازاریابی سبز داخلی بر رابطه بین گرایش به بازاریابی سبز و مزیت رقابتی، برای اولین بار نحوه تعامل بازاریابی سبز استراتژیک و داخلی را جهت تأثیر بر رقابت تجزیه و تحلیل کرده و ادبیات موجود را گسترش می دهد و ارزش بررسی عناصر مختلف استراتژی بازاریابی سبز بر رقابت را نشان می دهد.
این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا جهت گیری بازاریابی سبز استراتژیک بر مزیت رقابتی با نقش میانجی بازاریابی سبز داخلی تاثیر مثبت و معناداری دارد؟
ضرورت پژوهش
در زمینه ضرورت محافظت از محیط سبز توسعه فعالیت های اقتصادی و همچنین بازاریابی باید در جهت بهبود این¬وضعیت¬باشد. رشد اقتصادی و افزایش تولید در جهت رفع نیاز مشتریان و همچنین انجام فعالیت های بازاریابی همواره تاثیر مستقیم بر محیط سبز دارا می باشد. از همین رو باید در جهت محافظت از این محیط در تلاش بود تا مانع از دست رفتن آن شد. در همین خصوص مفهوم بازاریابی سبز به فعالیت ها و اموری اطلاق می شود که مطابق به حفظ محیط سالم و سبز می باشد و از زمینه های مختلفی می تواند مورد توجه قرار گیرد. تولید کنندگان با مراقبت در فعالیت های خود می توانند تا حدود زیادی به حفاظت از محیظ زیست کمک نمایند و در این زمینه از ادر عصر کنونی بازاریابی براساس برخی ملاحظات محیطی و اجتماعی بهعنوان یکی از مهمترین فعالیتهای شرکتهای تولید کالا و خدمات مطرح است و یکی از حیطههای بازاریابی که در مسائل محیطی مباحث زیادی به آن اختصاص یافته، بازاریابی سبز یا بازاریابی اجتماعی است.
بازاریابی سبز به معنای بازاریابی برای کالاها و خدماتی است که استفاده از آنها از نظر سازگاری با محیطزیست مطلوبتر است. «راسبی گازیر» معتقد است در بازاریابی، اطلاعات تنها بهعنوان مبنایی برای اتخاذ تصمیمات بهتر نیست بلکه یک دارایی ارزشمند است که از نظر استراتژیک میتواند مزایای رقابتی به بار آورد. در شرایطی که تولید محصول، عرضه آن و خدمات پس از فروش بهعنوان معیار اندازهگیری میزان توسعهیافتگی اقتصادی یک کشور به شمار میرود، عنصری نقش حیاتی دارد که پایداری این روند را تضمین کند که این عنصر بهطور حتم مصرفکننده است که حق انتخاب دارد از اینرو گزینههایی که برای انتخاب پیش روی مشتری است و براساس آنها یکی را بر دیگری مقدم میدارد، بسیار تعیینکننده هستند.
. امروزه مسائل زیستمحیطی از حوزههای اجتماعی و کسبوکار جداییناپذیر است. به عبارتی بازاریابی سبز یک فرآیند اجتماعی است که افراد جامعه و گروههای مختلف در حوزه کسب و کار از طریق فرآیند مبادله کالا و ارزش آنها، نیازهایشان را با یک شیوه اخلاقی که به لحاظ محیطزیست زیانبار نباشد تامین میکنند و از آنجا که منابع زیستمحیطی در هر کشور محدود بوده و توسعه این منابع در کوتاهمدت امکانپذیر نیست و گاهی حتی غیرممکن است درنتیجه مسائل زیستمحیطی بر امنیت ملی کشورها تاثیرگذار است و به تبع کشورهایی امنیت بیشتر دارند که معضلات زیست محیطی کمتری دارند و در مناقشات زیستمحیطی منطقهای و جهانی درگیر نیستند.