چکیده
هدف این مقاله معرفی سیستم پشتیبانی از تصمیم گیری به منظور اولویت بندی نیاز ها در یک سازمان است. ما یک رویکرد تفکر سیستمی را ایجاد کردیم و یک شاخص اضافی وزن بندی شده را با توجه به در نظر گرفتن دیدگاه های مختلف ذینفعان سازمان توسعه دادیم. در ابتدا، ما یک بررسی مختصری از گزارشات در زمینه شناسایی و اولویت بندی نیاز ها بر مبنای رشته های علمی مختلف را مورد بررسی قرار دادیم. سپس از یک مقاله انتقادی برای شناسایی ذینفعان مهم استفاده کردیم که منجر به ارائه سه دیدگاه مختلف در مورد سیستم پشتیبانی تصمیم گیری شد. دیدگاه داخلی منعکس کننده نیازهایی است که برای رضایت اعضای سازمان مهم و ضروری است. دیدگاه خارجی نیز دانش افراد بیرونی را نیز در نظر می گیرد، به عنوان مثال، کسانیکه در سازمان کار نمی کنند اما با آن آشنا هستند ( به عنوان مثال متخصصان، مشتریان و تسهیل کنندگان). دیدگاه سیستماتیک، تعاملات سیستمی را ناشی از رفتار تصمیم گیرندگان در سازمان درک کرده است. دیدگاه این ذینفعان، از منظر های مختلف ارزیابی می شود، که به صورت متوالی با یکدیگر ترکیب و وزن بندی شده اند. بر اساس یک روش برای شناسایی نیاز ها، ما این شاخص را برای مطالعه موردی در کشور اتریش اعمال کردیم و مفاهیمی را برای این موضوع در تئوری و عمل ارائه دادیم.
1-مقدمه
نیازها-شناسایی و اولویت بندی
نیازها، نیرو های انگیزشی هستند که ما را به حرکت وا می دارند و باعث عمل کردن ما می شوند. انها می توانند تاثیر زیادی بر نوآوری،تصمیم گیری و فرآیند یادگیری سازمانی مانند ارتقا و توسعه استراتژی و دیدگاه شوند.
برای شناسایی نیازها، رویکرد های مختلفی در این گزارشات مورد بحث قرار گرفته است. با این حال، این فقط یک طرف سکه است. ما باید بدانیم که نیاز ها از یکدیگر سبقت می گیرند و با محدودیت های زمانی و منابع مواجه هستند. لذا باید آنها را اولویت بندی کرد. به طور کلی، به نظر می رسد تصمیم گیرندگان در تعداد نقطه شروع های ممکن برای راه اندازی فرآیند یادگیری سازمانی غرق می شوند. این مشاهدات با توجه به تئوری تصمیم اقتصادی انجام شده است و مطرح می کند که تمایل به انجام دادن یک عمل زمانی کاهش می یابد که تعداد گزینه ها افزایش یابد...