دانلود مقاله ترجمه شده رهبری تحول گرا و توانمند سازی روانی: عوامل تعيين كننده رفتار سازمانی شهروندی

چكيده

هدف: هدف مقاله حاضر درک پيشينه هاي مختلف رفتار سازمانی شهروندی (OCB) مي باشد. رهبری تحول گرا و توانمند سازی روانی دو متغیر مستقلي بودند كه برای اين پژوهش انتخاب شدند.

طراحی / روش شناسی / رویکرد: از پرسشنامه هاي استاندارد برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. نمونه 319 نفري از کارکنان هتل های مختلف پنج ستاره منبع داده را تشکیل دادند. آن دسته از کارکنان تراز اول كه دو يا سه مرئوس داشتند و در هتل هايي بودند که حداقل دو سال از عمر آنها مي‌گذشت در این بررسي شركت داشتند.

یافته ها: مشخص شد كه تاثير رهبری تحول گرا بر رفتار سازمانی شهروندی مهم و مثبت است. اثر تعدیل توانمند سازی روانی بر رفتار سازمانی شهروندی نیز معنی دار بود.

محدودیت ها / مفاهیم تحقیق: توسعه نظری این مقاله به درک سوابق رفتار سازمانی شهروندی کمک خواهد کرد. اثر تعدیل توانمند سازی روانی اهمیت آن را تقویت می کند.

مفهوم عملی: این بخش می تواند از طریق چند برنامه آموزشی شیوه ها را به منظور افزایش احساس روانی توانمند سازی توسعه دهد. رهبرانِ داراي موقعیت های عالي باید با تغییر فرهنگی بر رفتار سازمانی شهروندی تاكيد نمايند.

اصالت / ارزش: این مقاله سوابق رفتار سازمانی شهروندی را كاوش مي كند و همچنين اثر تعدیل توانمند سازی روانی را بر رابطه رهبری تحول گرا و رفتار سازمانی شهروندی مورد بررسی قرار مي دهد.

1-مقدمه

در سال های اخیر مدل سنتی، مطلق و رئيس-مرئوس كه از سوي متخصصان مدیریت دنبال مي شد جای خود را به یک رویکرد مردمي تر داده است که در آن رهبری، تصمیم گیری، مسئولیت و اعتبار به اشتراک گذاشته مي شود. مفاهيم اصلي این رویکرد جدید در گستره رهبری تحول گرا، توانمند سازی روانی و رفتار سازمانی شهروندی (OCB) قرار دارد. ساختار رفتار سازمانی شهروندی بر نقش فوق العاده رفتاري که یک کارمند در اجرای مسئولیت ايفا می کند تاكيد دارد. پژوهشگران مختلفي رفتار سازمانی شهروندی را به منظور شناسایی نتایج مثبتي كه براي افراد به ارمغان مي آورد نظير افزایش کارایی و تحقق موثر هدف مورد مطالعه قرار داده اند. توانمند سازی روانی، فزوني احساس شایستگی، انعطاف پذیری و مسئولیت پذيري کاري را براي کارکنان به همراه دارد. رهبری تحول گرا تغییرات رفتاری را که براي انجام بهتر كار افراد مورد نياز است تسهیل مي كند. با توجه به این موارد، نقش رهبران از کنترل به سمت هدایت و هماهنگی فرآیندهای کاري سازمانی تغيير يافته است. تحقیقات قبلی مربوط به رهبری تحول گرا، تاثیر مثبتي كه اين رهبري بر فرآیندهای فکري پیروانش داشت را در نظر مي گرفت و در عين حال آنها را به سوی تصمیم گیری مناسب هدایت مي كرد....