چکیده
امروزه، اگرچه مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) را میتوان مفهومی رایج دانست ولی در حال حاضر این مفهوم به شکلی نظری پایهگذاری نشده است. این امر باعث شده تا مسائل و مشکلاتی در تشخیص فاکتورهای اساسی تأثیرگذار بر روی برنامههای PBM رخ دهد. در این مقاله قصد داریم تا چارچوبی تئوریک را با بکار گیری سه تئوری ارائه دهیم: احتمال، قابلیت پویا و تطبیق وظیف-فناوری. فرضیهی اصلی این است که بین محیط کسب و کار فرآیند کسب و کار باید همخوانی و تطابق وجود داشته باشد. از این رو، بهبود مستمر و تطابق و همخوانی مناسب بین فرآیند کسب کار و سیستمهای اطلاعاتی باید شکل گیرد. از نظریه ای که ارائه میدهیم به منظور تشخیص فاکتورهای اساسی در موفقیت در بخش بانکداری استفاده میشود.
1-مقدمه
حدود 40 سال است که مسئلهی تطابق و همخوانی در بین سازمان، و ساختار، استراتژی، فرآیندها و فناوری آن به یک مبنایی برای نظریهپردازی و پژوهش مبدل گشته است (کانلسی، لیتیک و پائول 1999). تغییر محیط اقتصادی، منجر به افزایش گرایش و تمایل افراد به بهبود فرآیندهای کسب و کار سازمانی و ارتقای کارائی سازمانها گردیده است (مک کوماک و همکاران، 2001). یکی از حوزههایی که با این چالشها روبرو میباشد، حوزهی مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) بوده که بیش از یک دهه است که مقالات و پژوهشهای زیادی در این حوزه ارائه گردیده است...