چکیده
در سال 1985مقاله ای در سازمان ها و جامعه ی حسابداری توسط باب اسکاپنس با عنوان سیستم های حسابداری و سیستم های ذی حسابی؛ درک عملکردهای حسابداری در محتوای سازمانی شان منتشر شد. این مقاله مفید بودن بالقوه ی نظریه ی ساختاربندی آنتونی گیدنز را برای تلاش هایی جهت درک حسابداری با محتوای سازمانی اش پیشنهاد می دهد. این مقاله به جای درگیر شدن در بررسی بیشتر کاربرد نظریه ی ساختاربندی در حسابداری، به بررسی موضوع اصلی ما درباره ی مفید بودن ایده های گیدنز برای تحقیق حسابداری میپردازد. من سه نکته ی انتقادی احتمالی را در این مقاله یافتم. نظریه ی ساختاربندی عاملیت حسابداری را به قدر کافی جدی نگرفته است؛ اینکه فوکو و لاکان به ما این اجازه را میدهند تا بیشتر به طرقی که اطلاعات حسابداری در مورد موضوعات بشری کار میکنند نزدیکتر شویم؛ و اینکه ایده های گیدنز و حسابداری فقدان اخلاقیات را به سهم می برند.
1-مقدمه
در این نمونه فرصت بازبینی کار قبلی همراه با معرفی نظریه ی ساختاربندی برای تحقیق حسابداری (روبرتز و اسکاپنس، 1985) بسیار خوشایند است. به عنوان مقدمه میخواهم اندکی دربارهی محتوای مقاله ی قبلی صحبت کنم. من تز دکتری را با دیوید کینگز در UMIST انجام داده بودم که توجه بسیار زیادی به کار گیدنز داشت و منتظر ارائه تزم بودم که باب اسکاپنس با من تماس گرفت و گفت آیا علاقه ای به کار تحقیقی در مورد ESRC دارم که بر اساس سودمندی و مفید بودن اطلاعات حسابداری در شرکت های تقسیم شده انگلستان مجوز گرفته بود. تصور باب اسکاپنس برای این تحقیق این بود که باید تلاش کند تا چیزی را که نسبتاً حکم جدیدی برای کاوش حسابداری در مفاهیم سازمانی و اجتماعی است دنبال کند (بورشل و همکاران، 1980). رتبه ی مدیریتی ام مرا وامیداشت تا تلاش بیشتری برای یادگیری هنر غیرشهودی ثبت دوطرفه انجام دهم، اما آشکارا این مهارت های تحقیق سازمانی من هستند که در مورد این پروژه ارزشمندند...