چکیده
این مقاله نشان می دهد محدوده هایی که از طریق آنها افراد می توانند به محیط ها بنگرند یا در آنها حرکت کنند، بسیار مهم می باشد. اصطلاح خاص این تئوری، تئوری نفوذپذیری (permeability) است. هشت فرضیه از تئوری نفوذپذیری با استفاده از دو پاسخ (وسعت (spaciousness) و حصار (enclosure) درک شده توسط شخص) و چهار ویژگی محیط فیزیکی (نفوذپذیری مرز، میزان نور، مساحت افقی درون یک مرز، عمق مرز) به وجود می آیند. داده های تجربی حاصل از 4 آزمایش، 54 محیط و 130 شرکت کننده نشان می دهند که تئوری نفوذپذیری، 6 فرضیه استنباطی را به درستی پیش بینی کرد و همچنین پیش بینی کرد که 2 فرضیه باقی مانده بر اندازه اثر (effect size)، تاثیر بسیار ناچیزی دارد. عوامل اصلی ارزیابی وسعت یا حصار (محدوده) مورد نظر عبارتند از نفوذپذیری قابل دید مرز، میزان نور و مساحت افقی. راهنمای عددی نیز برای کمک به تحقیقات آتی ارائه می شود.
مقدمه
این مقاله، یافته های تجربی درباره تاثیر قابلیت مشاهده یا ورود به محیط ها را بر رفتار گزارش می دهد. از آنجایی که هم مشاهده و تشخیص محیط و هم وارد شدن به آن، به قابلیت نفوذ محیط ها بستگی دارد، تئوری مربوطه را "تئوری نفوذپذیری" می نامند. تحقیقات درباره تئوری نفوذپذیری ضروری می باشد زیرا این تئوری و شواهد تجربی آن نشان می دهند محدوده هایی که در آنها فرد می تواند مشاهده کند یا حرکت نماید، مشخصات محیطی با تاثیرات رفتاری بسیار مهمی هستند. اصل تئوری از داروین (1859) در در زمینه هایی گرفته می شود که هر چیزی با ارزش بقا معمولا در یک جمعیت مشخص رایج تر است. تفسیر خاص تر این تئوری نسبت به ویژگی های محیط توسط هایدگر (1950, 1955) به این اثر داده شد که مهمترین کاری که یک محیط می تواند برای ساکنان خود انجام دهد، توانایی آشکارسازی دشمنان احتمالی و مشخص نمودن راه هایی برای فراری دادن آنهاست. کارهای تجربی مربوطه در زمینه فیزیولوژی عصبی انجام شده است و نشان می دهد که حصارکشی ها و مرزها آنقدر مهم هستند که نواحی خاصی در مغز وجود دارد که مستقیما و به سرعت به آنها پاسخ می دهد (Doeller & Burgess, 2008; Doeller, King, & Burgess, 2008; Epstein &Kanwisher, 1998). لب کلام این بحث بصورت زیر است: امنیت مهمترین کارکردی است که یک موجود زنده می تواند در یک محیط داشته باشد؛ امنیت از نزدیک با توانایی مشاهده (نفوذپذیری بصری) یا حرکت (نفوذپذیری متحرک) مرتبط است؛ احساس و تاثیر حاصل از یک حصار و محوطه یا یک وسعت مشخص، مسئول قضاوت درباره امنیت یا خطر بالقوه آنجا است و نفوذپذیری (چه ادارکی و چه متحرک) متاثر از ویژگی های محیط فیزیکی مانند مرزها و محدوده ها یا خصوصیات نواحی افقی درون این مرزهاست. محدودیت های فضایی مانع از ارائه یک توصیف دقیق از این تئوری و رابطه آن با دیگر تئوری های مشابه درباره دریافت و سلایق محیطی می شود، ولی توضیحات مبسوط تری تاکنون منتشرشده و توصیه می شود خوانندگان علاقه مند به آنها مراجعه نمایند (Stamps, 2005c, 2005d). از این رو مجموعه ای از آزمایش ها انجام شد تا ملاحظه شود چطور ویژگی های فیزیکی محیط بر عقیده و احساس نسبت به مسئله وسعت یا حصار (محصور بودن)، تاثیر می گذارد....