Abstract
The capital asset pricing model (CAPM) and its extensions symbolize everything that is wrong with academic finance: models of financial markets and asset prices, the econometric testing of these models, and the perceived practical significance of the models. Despite the global financial crisis, and the devastation it has inflicted on countries and individuals, it is still ‘business as usual’ for the true believers—those who think that markets cannot fail and that finance is like physics, a science that can produce reliable predictive models. Hundreds of papers have been written on the CAPM and its variants/extensions, but little concern has been expressed about the tendency of finance academics to squander a big portion of their intellectual capital on this endeavour. This is why Dempsey’s paper in this issue of this journal (Dempsey, 2013) is timely. He makes a number of interesting points that challenge the orthodoxy of the Chicago economics, including the CAPM foundation that markets are fundamentally rational and the proposition that the CAPM is a ‘revolutionary idea’ that is associated with the other ‘revolutionary idea’ of the efficient market hypothesis.He correctly argues that the CAPM has failed as a paradigm for asset pricing and discredits the idea that finance is a subject that is worthy of or suitable for ‘scientific enquiry’.Another interesting point raised by Dempsey is that the continued defence of the CAPM by the true believers has led to the addition of other explanatory variables to the underlying model, without any explicit theory or even intuition, in an attempt to salvage the model typically through data mining. Dempsey reaches important conclusions. For example, he concludes that ‘the paradigm of the CAPM and efficient markets may need to be replaced with a paradigm of markets as vulnerable to capricious behaviour’. He also concludes that ‘in a non-CAPM world, the practitioner needs to understand how markets function in disequilibrium, as well as in equilibrium, with the caveat that history never repeats itself exactly’. The objective of this note is to evaluate and elaborate on the points raised by Dempsey
چکیده
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM)، و توسعه های آن نمونه ای از مطالب نادرست علوم مالی دانشگاهی است: مدل بازارهای مالی و قیمت گذاری دارایی ها،اارزیابی اقتصادسنجی این مدلها و اهمیت كاربردی درك شده مدلها. علیرغم بحران مالی جهانی، و بحرانهایی كه بر كشورها و افراد اعمال كرده است، هم چنان برای افرادی كه به آن اعتقاد دارند به عنوان امری عادی است- افرادی كه فكرمی كنند بازارها نمی توانند شكست بخورند و علوم مالی مانند فیزیك،علمی است كه مدلهای پیش بینی كننده قابل اطمینانی ایجاد می كنند. هزاران مقاله درباره CAPM و توسعه های آن نوشته شده است اما توضیحات كمی درباره تمایل دانشگاهیان علوم مالی به سرمایه فكری ارائه شده است.
به این دلیل است كه مقاله دمپسفی در این روزنامه به موقع است: او چند نكته جالب را ارائه كرده است كه ارتدوكسی اقتصاد شیكاگو را به چالش وامی دارد و شامل مبانی CAPM است كه بازارها به صورت بنیادی منطقی هستند و این فرضیه را ارائه می كند كه CAPM ایده انقلابی ای است كه با دیگر ایده های انقلابی مفروضات بازار كارا در ارتباط است. او دقیقا استدلال می كند كه CAPM به عنوان پارادایمی برای قیمت گذاری دارایی ها با شكست روبرو شده است و این اید ه را كه علوم مالی موضوعی برای تحقیقات علمی است از اعتبار ساقط می كند. نكته جالب دیگر كه دمسفی ارائه كرد این بود كه دفاع مستمر از CAPM توسط افرادی كه به آن اعتقاد دارند منجر به افزودن متغیرهای توضیحی دیگر به مدل اساسی می شود، كه بدون تئوری صریح یا شهود واقعی و تلاش برای حل مدل با اكتشاف داده ها است. برای مثال او نتیجه گرفت كه پارادایم CAPM و بازارهای كارا باید با پارادایم بازارها به عنوان موارد اسیب پذیر در برابر رفتار مبادله گر جایگزین شود. او نتیجه گرفت كه در دنیای بدون CAPM، افراد باید عملكرد بازارها در تعادل و حالت عدم تعادل را بدانند و بدانند كه این داستان هرگز تكرار نمی شود. هدف این یادداشت ارزیابی و استخراج نكاتی است كه دمسفی مطرح كرده است.