امروزه نقش مهم استفاده از ماموریت ، تصور و راهبرد در اکثر سازمان ها مورد تایید می باشد. ماموریت ماهیت وجودی یک سازمان می باشد. تصور وضعیت مطلوب سازمان در آینده می باشد . راهبرد تعیین می کند تا چگونه به وضصعیت مطلوبی برسیم که در تصور ارایه شده است. این ابزار ها این گونه مورد توجه قرار گرفته اند که در هدایت کل سازمان درون یک مسیر یکسان بسیار مفید می باشند. روش های مختلف برای تولید ماموریت ، تصور و راهبرد توسعه یافته اند.در پروژه ها ، استفاده از از این ابزار هنوز هنوز تا حدی نادر می باشد ولو این که تایید شده است که پروژه ها در یک سازمان بایستی از استراتژی کلی سازمان پشتیبانی نمایند. علاوه بر این ، هر پروژه بایستی مسیری واضح داشته باشد که به کجا می رود و این مسییر بایستی به هر شریک پروسه گفته شود. در مقاله پیشرو ، ما به بحث احتمالات استفاده از ابزار مدیریت استراتژِیک در محیط پروژه خواهیم پرداخت.
مطالعه موردی برای نمایش استفاده از ابزار مدیریت استراتژیک در پروژه ساختمان سازی استفاده می شود.پروژه ساختمان سازی هنوز ادامه دارد ، اما پیش از این زمان می توان مشاهده نمود که تصور ساختن به طور واقعی به سازمان کاربر متعهد شده کمک نموده است و آنها در تمامی گام های پروسه طراحی مثل دادن عقاید اشان در موضوعات مختلف ، بسیار فعال بوده اند. همچنین تصور در زمان اولویت بندی نمودن گزینه های مختلف استفاده شده اند.
مقدمه
تحقیق پروژه ها در طول دهه قبلی گسترش یافته است. تمرکز بر تحقیق پروژه و همچنین تمرکز چشم -انداز استراتژیک پروژه ها یا در سطح پروژه انفرادی یا سطح پروژه چندتایی می باشد. پروژه ها و استراتژی ها برای مثال با دیدگا های زیر نزدیک می شوند:
ااستراتژی های کسب و کار پروژه . استراتژی دارایی پروژه ، یکی از مهم ترین دید گاه ها می باشد. پیشرو پروژه ، رویکردی برای استراتژی های کسب و کار پروژه وجودد دارد. چالش بر سر این است که چه نوع پروژه ای انتخاب گردد و چگونه تمامی انواع مختلف پروژه ها را مدیریت نمود.
"استراتژی پروژه " به طرح سطح بالا برای رسیدن به اهداف مورد نظر پروژه اشاره دارد. در هر سطح از پزوژه ، تصمیمات استراتژِیک وجود دارند.
استراتژی مدیریت پروژه به استراتژی برای مدیریت پروژه عین استراتژی تیمی ؛ انعطاف پذیری پروژه ها ؛ استراتژی اجتناب از مدیریت ریسک همانند پایلوتینگ ؛ استراتژِ قرارداد و ائتلاف ها اشاره دارد.
بعضی از پژوهشگران به اهمیت تعیین و مدیریت کردن محصول نهایی پروژه اشاره نموده اند.ترکیبی از پروژه و برنامه یا طرح های پروژه و دیگر طرح های مدیریت برای مدیریت برنامه ها و پروژه ها استفاده می شوند ، قسمت هایی از آنها توضیح می دهند که چگونه بر عهده گرفتهخ می شود – از جهات دیگر ، استراتژِی اش. . مدیریت ارزش ترکیب شده با مدیریت ریسک از دستاورد اهداف استراتژِک حمایت می نماید.
پروژه ها به طور نوعی حداقل از چهار فاز برخوردارند :1- پیشنهاد و شروع 2- تعیین و ارزیابی 3- اجراء و کنترل و 4- نهایی شده و بستن پروژه . طبق نظر تورنر (Turner) ، هرفاز یک پروژه کوچکی می باشد که نیاز دارد تا مدیریت گردد. او تعریف می کند که در اینجا حداقل سه سطح در کل پروژه و همچنین در هر یک از فازهای فازوجود دارند.نتیجه نهایی سطح یکپارچه شده ، طرح تعریف پروژه می باشد. اهداف در سطح استراتژ یک تعریف شده اند و ابزارنحوه رسیدن به این اهداف نیز وجود دارند.. مایلستون ها (مراحل برجسته ) برای پروژه تنظیم می شوند . سطح وظایف پروژه به طور دقیق اجراء می شوند.turner تعریف نموده است که استراتژی نیاز دارد تا در ابتدا در مضمون بزرگ تری مطالعه شود و سپس استراتژی های مضمون پایین تربه موارد بزرگ تر وصل می شوند...