هدف پژوهش حاضر،بررسی اثر جهان بینی رهبری دانش با میانجی گری مدیریت دانش بر توانمند سازی معلمان ابتدایی شهرستان سمنان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی واز نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی – توصیفی بود . جامع آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان سمنان بود که در سال تحصیلی 1401-1400 به خدمت اشتغال داشتند. شرکت کنندگان169 نفر از معلمان ابتدایی (110نفر مرد و 59 نفر زن ) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس بین معلمان ابتدایی توزیع شد.پرسشنامه جهان بینی رهبری دانش (جعفری،1391) ،پرسشنامه ی مدیرت دانش و پرسشنامه توانمندسازی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار های آماری 21 SPSS و Lisrel 8.5 و با روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون،تحلیل رگرسیون، تحلیل عامل تأئیدی و مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند.یافته های پژوهش نشان داد که: جهان بینی رهبری دانش با مدیریت دانش و توانمندسازی معلمان ابتدایی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ جهان بینی رهبری دانش بر توانمندسازی معلمان ابتدایی اثر مستقیم و معناداری دارد؛ جهان بینی رهبری دانش بر مدیریت دانش اثر مستقیم و معناداری دارد ؛ همچنین جهان بینی رهبری دانش با میانجی گری مدیریت دانش بر توانمند سازی اثر غیر مستقیم و معناداری دارد.نتایج این پژوهش حاکی از آن است که سبک رهبری جهان بینی رهبری دانش در مدارس در ایجاد مدیریت دانش نقش دارد و این امر به نوبه ی خود باعث افزایش توانمندی معلمان ابتدایی در شهرستان سمنان می گردد. می توانید این پژوهش رشته علوم تربیتی را به صورت فایل word دانلود نمایید.
مقدمه
دردنیای امروز بنا به رقابت پیچیده ایی که وجود دارد و جوامع روز به روز به سوی دانش محور بودن در حال حرکت هستند (رمضان،2011) در نیتجه همه سازمان ها نیازمند ایده های نو بوده و برای ایجاد و ارائه همین ایده های نو نیازمند دانش سازمانی خوبی باید باشند که به عنوان منبع کلیدی و یک دارایی ارزشمند برای هر سازمان یا شرکتی محسوب می شوند در این راستا مدیریت دانش که اهمیت آن بر هیچ چیزی پوشیده نیست عامل مهمی برای کسب مزیت رقابتی است.اما گفتنی است برای دانشی که در سازمان یا شرکت ها بوده و به وجود می اید باید شخصی کنترل کننده دانش باشد تا بتواند از این دانش بطور کارا و موثر استفاده کرده و ان را مدیریت کند بنابر این دانش برای سازمان ها مهم است ولی مهم تر از ان رهبری و اداره ی این دانش برای هر سازمانی است.
رهبری اثر بخش در جوامع و سازمان ها (ازجمله موسسات آموزش عالی) عامل اصلی و اساسی در ایجاد همسویی و همدلی میان افراد سازمان است. رهبران مؤثر کسانی هستند که بتوانند افراد متفاوت را در زیر یک چتر فکری و جهت واحد گرد آورند و این درک را ایجاد کنند که آنچه اعتبار و ارزش دارد، روح جمعی است که باید در یک مجموعه یا سازمان حاکم باشد (ساعتچی و عزیز پور، 1384 ).رهبری برای همه جوامع و سازمانها برای رسیدن به مطلوبیت های اساسی (چشم انداز، ارزش، رسالت، اهداف و ...) مهم است. محققان بیان می دارند که رهبری، توانایی اثر گذاشتن بر نگرش ها، توانایی ها و باورهای کارکنان در جهت رسیدن به مطلوبیت های اساسی سازمان است.
پژوهشگران عواملی مانند رهبری دموکراتیک ، سهیم شدن در اطلاعات، آگهی از اهداف و نقش نو در مدرسه، داشتن اختیار و قدرت بیشتر ،انجام دادن کارها به صورت گروهی، فرصت بیشتر برای رشد حرفه ای ، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی در توانمندسازی کارکنان مدرسه موثر دانسته اند (زادا و گاماج ، ۲۰۰۹ ) . بنابراین می توان گفت مهمترین عامل در توانمندسازی کارکنان ، مدیر سازمان است زیرا هم به طور مستقیم و هم به طور غیر مستقیم تمام عوامل محیط سازمانی را تحت بررسی قرار میدهد و با تفویض اختیار و قدرت بیشتر به کارکنان، ایجاد فرهنگ کار گروهی و فراهم نمودن جو مشارکتی با حذف شرایطی که موجب بی قدرتی کارکنان شده است ،بستر لازم را برای توانمندی افراد فراهم می کند.
اهمیت و ضرورت پژوهش
در عصر حاضر سازمان ها به صورت فزایندهای با محیط های پویا و در حال تغییر مواجه هستند . بنابراین به منظور بقا و پویایی خود مجبورند که خود را با تغییرات محیطی سازگار کنند و از آنجایی که صاحب نظران و اندیشمندان یکی از مهمترین عناصر تغییر در سازمان را منابع انسانی آن میدانند و رهبری در سازمان یک عنصر کلیدی به شمار میرود.اهمیت رهبری در این است که رهبران افرادی هستند که ، کارکنان ماهر و توانمند برای نیل اهداف و آمال سازمان حائز اهمیت اند.از سوی دیگر امروزه بیش از گذشته مزیت رقابتی یک سازمان متکی به دانش سازمان، روش کاربرد دانش جدید است سرعت تطابق دانش با محیط در حال تغییر و سرعت دستیابی به دانش تجدید است . سازمان هایی که به سمت مدیریت دانش جهت گیری کرده و به طور مستمر از آموخته های خود استفاده می کنند فرصت کسب منافع بیشتر در بهره وری سرعت و سودآوری را به دست میآورند.
میتوان گفت با توجه به رسالت مدارس ، به عنوان سازمانهایی که تمامی ابعاد جامعه به طور مستقیم و غیر مستقیم از آن انتفاع میجویند و با در نظر گرفتن نقش تعیین کننده چشمانداز فکری و جهانبینی رهبران مدارس در اثربخشی و توسعه رهبری(والک ، 2010؛ والک 2011 ؛وکسلر ، 2006 ؛کلتکو- ریورا ،2004) ، رفتار اخلاقی رهبری(ایساک، 2009) ، خط سیر پیشرفت سازمان به نحوه پاسخگویی مدارس به سخت ترین چالش های محیطی(سوبا ، 2011؛ ویزر ، 2005) پایش مستمر جهان مدیران مدارس ، نه تنها به پیشرفت علمی کشور کمک خواهد کرد، بلکه به حفظ و بقای مدارس در محیط رقابتی منجر خواهد شد بنابراین مدیران و مسئولان آموزش و پرورش باید بکوشند تا شناخت جامعی از نوع جهان بینی رهبران مدارس به دست آورند تا از این طریق زمینه اثربخشی مدارس را فراهم نموده و شرایط لازم را جهت بالا بردن توان سازمان در شناسایی و پاسخگویی بهنگام و سریع به نیازهای محیطی را فراهم آورند.