از آن جایی که سوء مدیریت و فساد اداری و مالی در دستگاههای اداری و اجرایی عامل مؤثری در ایجاد نارضایتی میان مردم و تضعیف پایههای حکومت در هر جامعهای محسوب میشوند، لذا بهترین روش مبارزه با بیقانونی و سوء جریان در ادارهی امور کشور و مؤثرترین تدبیر برای پیشگیری از بروز جریان ناسالم اداری، وجود نظارت مستمر و ایجاد نهادهای خاص نظارتی در کشور است. نهادهای نظارتی و بازرسی در کشور تضمین کننده سلامت دستگاه های اداری و دولتی است. یکی از انواع نظارتها بر عملکرد دولت، نظارت قضایی و اداری از طریق سازمان بازرسی کل کشور میباشد. این نهاد، به موجب اصل 174 قانون اساسی، نظارت بر حسن و صحت اجرای قوانین در دستگاههای اداری بر عهده سازمان بازرسی کل کشور است.
این پژوهش با هدف شناخت جایگاه سازمان بازرسی در کل کشور در توسعه و ارتقاء حقوق شهروندان با استفاده از منابع کتابخانهای و به روشهای توصیفی و تحلیل محتوا به نگارش درآمده است. این سازمان در واقع، بهنوعی تلاش خود را بر محور حمایت از جامعه و عموم مردم در برابر فسادهای اداری قرار داده است و بر این مبنا هدف خود را در محدودسازی آن میداند. دفاع از حقوق شهروندی مقولهی گستردهای است که حقوق و جامعهشناسی نظرات مختلفی دربارهی آن ارائه شده است. این پژوهش به دنبال آن است تا نقش سازمان بازرسی کل کشور در زمینه ارتقاء حقوق شهروندی را مورد بررسی قرار دهد و مسائل مربوط به آن را مشخص نماید. همچنین نتایج این پژوهش نشان میدهد که سازمان بازرسی کل کشور از جمله سازمانهای مورد نیاز در کشور است که میتوان با در جریان قرار دادن عموم مردم و رسانهها از فعالیتهای این سازمان و همچنین هشدار به نهادهای دیگر برای اجرای هرچه بهتر وظایفشان اشاره کرد. از سوی دیگر سازمان بازرسی نیز خود را در مقابل وظایفی که قانون بر عهدهاش گذاشته، پاسخگو میداند. می توانید این پژوهش رشته حقوق را به صورت فایل word دتنبود نمایید.
مقدمه
شهروندی، منزلتی است برای فرد در ارتباط با یک دولت که از نظر حقوق بینالملل نیز محترم شمرده میشود. به حقوق فرد و تکالیف او در برابر دولت رابطه شهروندی گویند، که چگونگی آن را قانون اساسی کشور معین میکند. اساساً کسی شمرده میشود که تنها فرمانگزار دولت نباشد، بلکه از حقوق فطری و حقوق طبیعی نیز برخوردار باشد، دولت، حقوق این » شهروند «را رعایت کرده و حمایت میکند، منزلت شهروندی را قوانین هر دولتی تعیین میکند و معمولاً تابع دو سنجه است: یکی دادگاه و دیگری ملیت پدر و مادر. شهروندی یک کشور، از راه ازدواج یا زن و مرد شهروند آنکشور بهدست میآید؛ اما اینگونه شهروندی معمولاً همهی حقوق شهروندی (ازجمله کسب مشاغل دولتی) با خود نمیآورد .
شهروندی عضویت فعال و منفعل افراد در یک دولت، ملت یا حقوق و تعهدات همگانی در یک سطح مشخص شدهای از برابری است. در اصطلاح حقوق عمومی به معنی نظارتی است که از سوی قدرت عمومی یا دولت بر عملکرد مأموران اداری و ادارات اعمال میشود، این نوع بازرسی به دلایل عقلی و شرعی ضروری است. عقل سلیمی که خالی از گرایشهای نفسانی باشد وجود بازرسی بر ادارات و کارمندان را تأیید میکند و در شرع مقدس اسلام نیز به دلایلی ازجمله رعایت عدالت و جلوگیری از تکاثر طلبی عدهای منفعت طلب در آیات و روایات به وجود چنین بازرسی تأکید شده است. نظارت به معنای فوق الذکر به عنوان یکی از ارکان اساسی ادارهی امور کشور، سابقهای دیرینه دارد؛ اگرچه روشهای انجام آن در طی قرون و اعصار دچار تحول شده است .
به طورکلی، در تمام تعریفهایی که از شهروندی شده است، مفهوم عضویت در اجتماع، برخورداری از حقوق برابر و عهدهدار بودن وظایف عام یا مشارکت حضور دارند، مسلماً کیفیت و کمیت مشارکت فرد در جامعه، که همان تکلیف او در قبال جامعه است، به میزان بالایی تحت تأثیر کیفیت و کمیت حقوق او و میزان برخورداری او از این حقوق قرار دارد. مفهوم شهروندی در بُعد اجتماعی، ایدهای است که در اروپای غربی مطرح شده و در قرن شانزدهم و هفدهم با فراگیر شدنش انتشار یافته است. مفهوم شهروندی را میتوان درمجموع، جزء مفاهیم جدیدی دانست که با زندگی برخاسته از تجدد فرهنگ انسان اجتماعی درهم آمیخته است. شهروندی، در دورهی زمانی نسبتاً کوتاهی، به مفهوم مهمی برای توصیف، درک و تبیین شیوههای مختلفی که اعضاء جامعه در فرآیند توسعه سهیم یا از آن محروماند بدل گردیده است. در حقیقت هیچ مفهومی یا ایدهی دیگری به اندازهی شهروندی در تاریخ بشر، آرمانهای نیاز انسان به برابری و خواستههایش برای آزادی را ترکیب نمیکند البته این ترکیب هرگز اشتباه نبوده است و با تمام مفاهیم مهم مدرنیته پیوند خورده است .
شهروندی، مفهومی است که با مسئولیت و مسئولیتپذیری آحاد جامعه همراه است. در جامعهی مدنی، شهروندی دریافته است که بیمسئولیتی انسانهای پیرامونی، او را در مسیر پر نوسانی قرار میدهد و چنانچه خود نیز، نسبت به پدیدههای پیرامونی بیمسئولیت باشد، محیط زندگی خود و دیگران را دچار آسیب میکند زیباترین احساس خوشایند در مقولهی شهروندی، تلاش برای همکاری، تعاون و بار مسئولیت خود و دیگران را به دوشکشیدن است. در تعریفی دیگر، شهروندی منزلتی است برای فرد در ارتباط به یک دولت که از نظر حقوق بینالملل نیز محترم شمرده میشود به حقوق فرد و تکالیف او در برابر دولت رابطه شهروندی گویند، که چگونگی آن را قانون اساسی کشور معین میکند، اساساً کسی شهروند شمرده میشود که تنها فرمان گزار دولت نباشد، بلکه از حقوق فطری و حقوق طبیعی نیز برخوردار باشد. دولت، این حقوق را رعایت و از آن حمایت میکند، منزلت شهروندی را قوانین هر دولتی تعیین میکند و معمولاً تابع دو سنجه است: یکی دادگاه و دیگری ملیت پدر و مادر. شهروندی یک کشور، از راه ازدواج یا زن و مرد شهروند آن کشور به دست میآید، اما اینگونه شهروندی، معمولاً همهی حقوق شهروند )از جمله کسب مشاغل دولتی) با خود نمیآورد .
حقوق
در لغت: مجموعهی قوانین، قواعد و رسوم لازمالاجرایی که به منظور استقرار نظم در جوامع انسانی وضع یا شناخته شده است.
در اصطلاح: حقوق، اصطلاحاً: "عبارتست از مجموعه قواعديكه تنظيمكننده و حاكم بر روابط اشخاص در جامعه، معين ميباشد. حقوق، در اين مفهوم به حقوقذاتي به لحاظ آنكه، قطعنظر از افراد جامعه مطرح ميگردد تعبير ميشود. حقوق فردي، ملازم با حقوق ذاتي ميباشد. در نتيجه، قواعد تنظيمكنندهی روابط افراد در جامعه، كه اختصاراً قواعد حقوقي يا قانون ناميده ميشود، براي افراد اختيار و توانائي تحصيل ارادهی خود بهديگران و الزام ديگران به رعايت آثار اين اراده (اعمال حق) ايجاد ميگردد."
در فقه، اصطلاح خاص و عام در مورد حق بكار گرفته میشود در مفهوم خاص: "حق، قدرت هر انسان برابر قانون برانسان ديگر يا بر مال (مادي يا معنوي) و يا بر هر دو ميباشد." و در مفهوم عام: "حق، چيزي است كه شارع وضع كرده است." بهعبارتيديگر، حقوق در معني اخير وجدان و ارادهی عاليهی جامعه (در مفهوم مورد نظر مكاتب مختلف) است كه در عمل جانشين وجدان و ارادهی افراد همان جامعه ميگردد و يا بهبيانيساده، حقوق، قاعدهی الزامي و يا مجموعهی چندين قواعد میباشد. حقوق در اين معني را حقوق عيني يا حقوق خارجي (نسبت به شخص) نيز ناميدهاند.
شهروند
در لغت: شهروندی را معادل قالب پیشرفتهی «شهرنشینی» میدانند. به باور برخی از کارشناسان، شهرنشینان، هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذارده و به مسئولیتهای خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند، به «شهروند» ارتقاء یافتهاند. «شهروندی» فراتر از «شهرنشینی» است و باعث میشود شهروندان، حقوق و تکالیف خود در رابطه با مردم و دولت و احترام به همدیگر فارغ از طبقه و نژاد و مذهب و جنسیت را، درک کنند.
در اصطلاح: یک شهروند یک عضو رسمی یک شهر، ایالت یا کشور است. این دیدگاه، حقوق و مسئولیتهایی را به شهروند یادآور میشود که، در قانون پیشبینی و تدوین شدهاست. در واقع حقوق شهروندی، آمیختهای است از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفهی تأمین آن حقوق بر عهدهی مدیران شهری (شهرداری)، دولت یا بهطورکلی، قوای حاکم میباشد. به مجموعهی این حقوق و مسئولیتها، «حقوق شهروندی» اطلاق میشود.
حقوق شهروندی
در لغت: بهطورکلی، حقوق شهروندی را میتوان به مجموعهی قواعد حاکم بر روابط اشخاص در جامعهی شهری تعریف نمود. حقوق شهروندی جز حقوق ذاتی و فطری انسانها است.
در اصطلاح: حقوق شهروندی، یکی از مبانی فکری دموکراسی و مفاهیم اساسی زندگی دموکراتیک بهشمار میرود. حقوق شهروندی، عبارت از آندسته حقوقی است که شخص، بهجهت تابعیت در یک کشور از آن برخوردار میشود. به عبارت دیگر، حقوقی است که تابعیت برای شخص به دنبال دارد. ازاین رو، کسی که از تابعیت یک یا چند کشور برخوردار است از حقوق شهروندی آن کشور یا کشورها برخوردار است. البته وقتی گفته میشود که از جمله حقوق شهروندی، برخورداری از دادرسی عادلانه در فرآیند کیفری است، به این معنا نیست که اتباع سایر کشورها که تابع یک کشور نیستند از این حق برخوردار نیستند، بلکه ممکن است افراد غیر شهروند، تحتعنوان دیگری مثل حقوق اتباع بیگانه، از این حقوق برخوردار باشند. بنابراین حقوقشهروندی، مجموعه حقوقی است برای اتباع کشور، در رابطه با مؤسسات عمومی مانند: حقوق سیاسی، حق استخدامشدن، حق انتخابکردن و انتخابشدن، حق گواهیدادن در مراجع رسمی، حق داوری و مصدقواقع شدن؛ بنابراین واژهی مذکور، اعم از حقوق سیاسی است. درواقع حقوق شهروندی، آمیختهای است از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن حقوق بر عهدهی مدیران شهری )شهرداری(، دولت یا به طورکلی قوای حاکم است.
در کشور ما، مسلمان بودن شرط برخورداری از حقوق شهروندی نیست. درواقع، حق شهروندی به اعتبار تابعیت برقرار یک مفهوم نسبتاً وسیعی است که شامل حقوق سیاسی و » حقوق شهروندی « میشود.
بازرسی
در لغت: تفتیش، جستجو دربارهی کسی یا چیزی. تعاریف گوناگونی از بازرسی و کنترل ارائه شدهاست که در همهی آنها، یک نقطهی اشتراک وجود دارد و آن اینکه، بازرسی را چنین تعریف میکنند:» بازرسی «، عبارتاستاز مقایسه بین آنچه هست و آنچه باید باشد .
در اصطلاح: از نظر عدهای از نویسندگان مدیریت، بازرسی عبارت است از: سنجش و اصلاح عملکرد برای بهدستآوردن این اطمینان که هدفهای سازمان و طرحهای اجرایی آن، با کامیابی به انجام رسیده است .
براساس اصل 174 قانون اساسی، سازمان بازرسي كل كشور تحتنظر قوهی قضائیه، مسئولیت نظارت بر حسن جریان امور و اجرای صحیح قوانین در دستگاههای اداری کشور را بر عهده دارد و به عنوان یک دستگاه ضد فساد و حافظ حقوق شهروندی و تضمينكنندهی سلامت حاكميت دستگاههاي اجرايي و اصلاح اقتدار آنها محسوب میشود.
مفهوم نظارت
از نظر لغوي، کلمهی نظارت به فتح و کسر نون بهکار میرود و ریشهی آن، نظر است. نظر در لغت، بهمعنی مشاهده، تأمل و تفکر در چیزي آمده است. نظر در معانی دیگري نظیر مهلت، انتظار، حکم و فصل دعاوي نیز، بهکاررفته است. کلمهی ناظر نیز، از همین ریشه است و به معنی نگاهکننده، چشم، مراقب و نگهبان استعمال شده است. از نظر لغوي، نظارت در ادبیات فارسی به مراقبت، تحتنظر و دیدهبانی داشتن برکاري است.
از نظر اصطلاحی، نظارت را بهصورتهاي گوناگون تعریف کردهاند که به برخی از این تعاریف اشاره میشود: به نظر استونر، کنترل و نظارت عبارت است از: فعالیتی منظم که ضمن آن نتایج مورد انتظار در قالب استانداردهای انجام عملیات معین شده و سپس سیستم دریافت اطلاعات طراحی میشود. عملیات پیشبینی و انجامشده، با هم مقایسه میگردند تا اختلافات و انحرافها ارزیابی و میزان اهمیت آنها مشخص شده و سرانجام اصلاحات لازم برای تحقق هدفها و مأموریتهای سازمان، صورتپذیرد. و یکی از نویسندگان کشورمان، نظارت را تطبيق فعاليتهاي يك مؤسسه با اهداف تعیینشده طبق موازين قانوني و همچنين انطباق فعاليتهاي مردم با موازين قانوني و نظم اجتماعي تعریف کرده است.
ساماندهی پژوهش
این پژوهش پنج فصل دارد. در ابتدا، چکیدهی پژوهش میباشد. در فصل اول، پس از مقدمه، بیان مسأله، ضرورت و اهمیت پژوهش، اهداف پژوهش، سؤالات پژوهش، فرضیههای پژوهش، پیشینهی پژوهش، روش پژوهش و تعاریف مربوطه میباشد. فصل دوم، سازمان بازرسی کل کشور، شامل دو مبحث است، مبحث اول به سازمان بازرسی و مفهوم آن پرداخته است و در مبحث دوم، که مربوط به سازمان بازرسی کل کشور است؛ تاریخچهی سازمان بازرسی بیان میشود. در فصل سوم هم به حقوق شهروندی پرداخته میشود. فصل چهارم، نقش سازمان بازرسي در ارتقاء حقوق شهروندي را مطالعه گردیده و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در فصل پنجم نیز، جمعبندی و نتیجهگیری آمده است.
چکیده 9
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- مقدمه 1
1-2-بیان مسأله 2
1-3-ضرورت پژوهش 3
1-4-اهمیت پژوهش 4
1-5-اهداف پژوهش 4
1-6- سؤالات پژوهش 5
1-7- فرضیههاي پژوهش 5
1-8- پیشینهی پژوهش 5
1-9- روش پژوهش 6
1-10-تعاریف 7
1-11- ساماندهی پژوهش 10
فصل دوم: سازمان بازرسی کل کشور
2-1 سازمان بازرسی 12
2-1-1 مفهوم بازرسی 12
2-1-2 مفهوم نظارت 13
2-1-3 مبانی و فلسفه نظارت 14
2-1-4 ضرورت بازرسی 16
2-2 سازمان بازرسی کل کشور 17
2-2-1 تاریخچهی سازمان بازرسی در ایران 17
2-2-1-1 از نظر سند تأسیس 20
2-2-1-2 از حیث استقلال نهادي 21
2-2-1-3 از حیث رسیدگی فراقضائی 23
2-2-1-4 از حیث ضمانت اجراي رسیدگی 25
2-2-3 صلاحیت سازمان بازرسی کل کشور در پیشگیری از جرم و فساد در دستگاههای اجرایی 27
فصل سوم: حقوق شهروندی
3-1 تعریف شهروند 33
3-1-1 واژهی «شهروند» در ایران 33
3-2 مفهوم شهروندی در قانون اساسی ایران 33
3-2-1 تحلیل مفهوم «حق» 34
3-2-2 حقوق شهروندی و قانون اساسی 35
3-3 مفهوم حقوق شهروندی و رابطهی آن با حقوق بشر 38
3-3-1 حق اِعمال اراده و اختیار در پذیرش حکومت و تعیین سرنوشت 39
3-3-2 حق مساوات در پرتو حمایت قانون 40
3-3-3 حق امنیت 41
3-3-4 حق اشتغال و کسب 42
3-3-5 حق برخورداری از تأمین اجتماعی و بیمه 42
3-3-6 حق برخورداری از آموزش رایگان 43
3-3-7 حق برخورداری از مسکن و سر پناه 43
3-3-8 حق دادخواهی عادلانه 44
3-3-9 حق انتخاب وکیل 44
3-3-10 حق آزادی 45
3-3-11 حق بیگناهی 45
3-3-12 احترام، آبرو و حیثیت شهروندان 46
3-3-13 حق تابعیت ایران 46
3-3-14حق مالکیت 47
3-3-15 حق شکایت از دولت 47
3-3-16 آزادیهای مشروع و سیاست انقباضی جرم وانحراف 48
3-4 مفهوم و پیشینه ی تاریخی حقوق شهروندی و مصاديق آن 49
3-5 شهروندی 52
3-6 حقوق شهروندی 54
3-7 ارتباط حقوق بشر و حقوق شهروندی 55
فصل چهارم: نقش سازمان بازرسی در توسعه و ارتقاء حقوق شهروندی
4-1 نقش بازرسی قضائی در دفاع از حقوق شهروندی 59
4-2 بازرسی قضائی و دفاع از حقوق شهروندی 60
4-2-1 بازرسی بر نحوهی عملکرد قضات و حقوق شهروندی 60
4-2-2 بازرسی مستمر مقام صالح قضائی و حقوق شهروندی 61
4-2-3 بازرسی ضابطین دادگستری از منازل و حقوق شهروندی 64
فصل پنجم: نتیجهگیری
نتیجهگیری 75
بحث . 78
پیشنهادات 78
منابع... 79
چکیدهی انگلیسی 82