از آنجائی که خانواده سنگ بناي اجتماع محسوب می شود، پدیده طلاق به عنوان مسأله اي اجتماعی، از یک گرفتاري خصوصی به مسأله اي عام در ساخت اجتماعی تبدیل می شود که فراوانی غیرمتعارف آن به توجه جدي نیاز دارد (مارکس ، 1996؛ ويتون ، 1990). درمانگرانی که بر روی خانواده کار می کنند معتقدند وجود مشکلات بین فردی و تعارضات زناشویی، اضطراب را به همراه دارد و ناتوانی در مدیریت اضطراب در طولانی مدت ایجاد خلق منفی و افسردگی می نماید(یدالهی، 1394)؛ و مداخلات درمانی در خصوص کاهش اضطراب و احساسات ناخوشایند زوجین می تواند بخشی از مشکلات این افراد را مرتفع سازد(صابری، 1395). اضطراب احساس ناخوشی، نگرانی یا تنشی است که افراد در پاسخ به شرایط تهدیدکننده یا فشارزا ارایه می¬دهد و در واقع علایم و نشانه¬های آن در زمره اختلالات روانپزشکی شایع می گیرد که در صورت عدم درمان به موقع منجر به مشکلاتی همچون، کاهش اعتماد به نفس، اختلال در روابط بین فردی، افسردگی و اختلالات اضطرابی می گردد (سادوک، سادوک و ریوز ، 2014). به دلیل همپوشی اضطراب با خلق منفی و افسرده می تون اینگونه عنوان نمود که افراد افسرده در زندگی خود همواره اضطراب را هم تجربه نموده اند و ناتوانی در مدیریت هیجانات منفی خلق افسره را تشدید می نماید(سرایی، 1393). در بحث درمان مشکلات خانواده، درمانگران با هدف کاهش مشکلات زوجین و به حداقل رساندن هیجانات منفی، به دنبال راهکارهای درمانی مناسب در جهت تعدیل این گونه از مشکلات می باشند(جدیدیان، 1395). اما رویکرد درمانی که بتواند در کوتاه مدت اثر بخشی بالایی داشته باشد، بیشتر مورد توجه درمانگر و درمانجو می باشد. یکی از معتبرترین رویکردهای آموزش که در بحث خانواده توفیقات زیادی را به دست اورده است رویکرد شناختی رفتاری است که در این روش از اصول و تکنیکهایی استفاده می شود که به شناختها و افکار انسان اهمیت زیادی می دهد که این افکار و شناختها در سلامت روانی و رفتاری انسانها موثر است (هویر وهومانس ،2009). همچنین رویکرد دیگری تحت عنوان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نیز به تازگی در طبقه درمانهایی موسوم به درمانهای موج سوم توفیقات زیادی را به دست آورده است این رویکرد با هدف ایجاد انعطاف پذیری روانی، یعنی ایجاد توانایی انتخاب در بین گزینه های مختلف ایجاد گردیده است(فورمن، هربرت ، 2008). به همین دلیل این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان در معرض طلاق انجام می گیرد. می توانید این تحقیق روانشناسی را به صورت فایل word دانلود نمایید.
بيان مسأله
تزلزل و سستی بنیاد خانواده و کاهش عاطفه و محبت در میان افراد از جمله پیامدهاي جامعه متمدن و صنعتی امروز است، و از آنجائی که خانواده سنگ بناي اجتماع محسوب می شود، پدیده طلاق به عنوان مسأله اي اجتماعی، از یک گرفتاري خصوصی به مسأله اي عام در ساخت اجتماعی تبدیل می شود که فراوانی غیرمتعارف آن به توجه جدي نیاز دارد (مارکس ، 1996؛ ويتون ، 1990). در واقع در هر زندگی مشترک، پدیده طلاق می تواند منجر به بروز مشکلات خلقی و عاطفی گردد که اضطراب و افسردگی می تواند جزو عادی ترین این مشکلات قرار گیرد(سلیمانی احمدی، 1391). اگر چه اکثر افراد عادی اجتماع بار ها در زندگی فردی و اجتماعی خود اضطراب را تجربه نموده اند، اما شدت و میزان اضطرابی که افراد با آن روبرو می گردند متفاوت بوده و بسته به شخصیت افراد آنها را به خود مشول می سازد(رجبی و همکاران،1393). اضطراب به معنای نا آرامی بوده، و به حساسیتهای جسمانی و روانی که در پاسخ به تهدید اعم از تهدید حقیقی یا خیالی به وسیله ارگانیزم ابراز و ایجاد می شود اشاره می کند(رستمی نژاد و همکاران،1394). در حقیقت تکرار و تشدید نگرانی موجب اضطراب خواهد شد که از پیش بینی آسیبهای احتمالی نتیجه می شود. بسیاری از اضطرابها مانند نگرانیهای بی دلیل و تنها ناشی از آشفتگی درون خودشخص می باشد، که در نهایت سلامت و تعادل روان فرد را مختل می کند (مومنی و همکاران،1392). شدت اضطراب ممکن است از احساس ملایم ناراحتی تا ترس از آشفتگی کامل تغییر کند و میزان اضطرابها بستگی به ارزیابی شخص از شدت تهدید دارد؛ ولی باید دانست که این تهدید غالبا از یک منشا ناخودآگاه سرچشمه می گیرد، و معمولا موقعیتهایی که احساس کفایت و امنیت و ارزش شخص را مورد تهدید قرار می دهد، شدیدترین اضطرابها را ایجاد می کند (رجبی وهمکاران،1393). معمولا اضطراب بالاترین حد رنج روانی است و غالبا با ترسی که دارای پاره ای از خصیصه های روان شناختی و فیزیولوژیکی است مشتبه می شود(رينگولد، هربرت و فرانگلين ،2003). به نظر رولومی ، اضطراب عبارتست از ترسی که در اثر به خطر افتادن یکی از ارزشهای اصولی زندگی شخص ایجاد میشود.(پلكينگورن ، 2008).
اما دانشمندان به این نتیجه دست یافته اند که اضطراب يكي از دلايل و علل آشكار افسردگي است(رستمی نژاد و همکاران،1394). آنان معتقدند اضطراب افراد می تواند موجب روز خلق منفی گردد و شدت و میزان افسردگی را با علائم زیادی مرتبط می دانند و به این نکته اعتقاد دارند که ممکن است برخی از بیماران در مواقع اضطراب زا احساس افسردگی را بیشتر تجربه نمایند(هورویتز و همکاران، 2007). اصولا کسانی که پیوسته در معرض اضطراب قرار دارند به احتمال قوی بیشتر در معرض افسردگی می باشند( مرتضوی،1392). افسردگی، به منزله یك بیماری خلقوخو یا اختلال كنش خلقوخو بوده و اولين نشانه آن كم شدن نيرو است كه ممكن است تا حدي قابل توجه باشد و معمولا بیمار دليل آن را انجام كارهاي زيادي مي داند كه در طول روز انجام داده است (سادوک و سادوک، کاپلان ،2003). افسردگی، نشانگانی است كه تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیر لفظی عواطف غمگین، اضطرابی و یا حالتهای برانگیختگی نشان داده میشود(منشئی و همکاران،1390). این اختلال، رایجترین مشکل روانی است كه اخیرا به شدت رو به افزایش نهاده است. و به علت رایج بودن این اختلال معمولا آن را سرماخوردگی بیماری های روانی نیز مینامند زیرا تقریبا همه افراد، حداقل به صورت خفیف احساس افسردگی را تجربه نموده اند که احساس دمغی، بیحوصلگی، غمگینی، ناامیدی، دلسردی و ناخشنودی همگی از نشانگان رایج افسردگی هستند(رجبی و همکاران،1393).
ضرورت تحقیق
در خصوص اهمیت مطالعه افسردگی و اضطراب باید عنوان نمود لازمه یک جامعه سالم و نیروی انسانی پویا، با نشاط و ... داشتن افرادی است که از سلامت روانی و رفتاری بالایی برخوردار باشند و احساس افسردگی و اضطراب در افراد از میزان سلامت روانشناختی آنها می کاهد. شیوع افسردگی و اضطراب می تواند سطح سلامت جامعه را کاهش دهد و از آنجا که وجود محیط سالم اجتماعی، ضروري ترین عامل در سلامت روانی جامعه بوده و خانواده به عنون اولین پایگاه اجتماعی قرار داشته؛ سلامت روان اعضای خانواده بالخص زنان به عنوان عنصری کلیدی، ضامن سلامت روان فرزندان می باشد(شفیع آبادی و همکاران، 1392). همچنین افسردگی و اضطراب زنان می تواند موجب کاستن توانایی های زن گردیده و باعث گردد فرایند فرزند پروری به طور صحیح اتفاق نیفتد. باید عنوان داشت زنان در معرض طلاق بیشتر از دوران دیگر مستعد افسردگی بود و اضطراب بیشتری را تجربه می کنند که این امر می تواند به عنوان عاملی تشدید کننده ابتلا به مشکلا روانشناختی و تهدید سلامت روان، قرار گیرد و تداوم آن باعث بروز مشکلات روانشناختی حادتری گردد؛ که این عامل می تواند به عنوان یکی دیگر از دلایل مطالعه افسردگی و اضطراب حائز اهمیت است.
آسیب پذیري زنان در برابر فشارها و مسایل مختلف زندگی، پژوهشگران و درمانگران را در سالهاي اخیر به بررسی تأثیر روشهای مختلف درمانی بر کاهش مشکلات روانشناختی معطوف کرده است. با توجه به اهمیت وجود انسانهای سالم و به دور از مشکلات روانشناختی در خصوص سلامت جامعه، شناخت بهترین روش درمان که کارایی بالایی داشته و بتواند در کوتاه ترین زمان نتیجه قابل قبولی داشته باشد، ضروری به نظر می رسد. به همین دلیل مطالعه در خصوص مقایسه اثر بخشی درمانهای روانشناختی ضرورتی اجتناب ناپذیر است؛ چرا که شناسایی بهترین روش درمانی می تواند اثر بخشی مثبت را افزایش داده و در وقت و هزینه صرفه جویی کند.
به همین دلیل این پژوهش به مقایسه اثر بخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی زنان در معرض طلاق خواهد پرداخت، تا بتواند میزان اثر بخشی بیشتر هر یک از این روشهای درمانی را تعیین نماید تا درمانگران خانواده و مشاوران و روانشناسان بتوانند از یافته های این پژوهش در خصوص بهبود مسائل مرتبط با افسردگی و اضطراب استفاده نمایند. چه بسا بهبود مشکلات زنان تاثیر مستقیمی بر سلامت روان افراد جامعه در طولانی مدت خواهد داشت.
اضطراب
اضطراب بالاترین حد رنج روانی است و به عنوان محرکی شناخته می شود که باعث به هم خوردن تعادل موجود شده و غالبا با ترسی که دارای پاره ای از خصیصه های روان شناختی و فیزیولوژیکی است مشتبه می شود(رينگولد، هربرت و فرانگلين ،2003).
افسردگی
افسردگی یک حالت روانی «احساس» است که همگان در طول زندگی لحظاتی به آن دچار میشوند که باعث حسی چون غمگینی، انزوا طلبی، حزن و اندوه میشود که در مقابل آن نشاط و شادابی است(بک ،2000)
درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری یک فرایند درمانی است که به بیماران کمک می کند تا باورهای شخصی نادرست را که منجر به خلق ها و رفتارهای معین می شوند، اصلاح نماید. اصل بنیادین این درمان آن است که تفکر مقدم بر خلق است و هر دو به محیط، واکنش فیزیکی و رفتار بعدی فرد وابسته اند. همچنین در درمان شناختی رفتاری، از اصول رفتار درمانگری نیز به طور گسترده استفاده می شود، و فنون رفتاری برای مهارت آموزی و چالش با افکار ناکارآمد و باورهای بنیادین بکار می روند (بک، 2010).
درمان مبتنی بر پذيرش و تعهد
این درمان از دسته درمانهایی است که به جای تغییر شناخت سعی در افزایش ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش دارد و هدف اصلی آن ایجاد انعطاف پذیری روانی است، یعنی ایجاد توانایی انتخاب در بین گزینه های مختلف که متناسب تر باشد، نه اینکه عملی صرفا جهت اجتناب از افکار، احساسات، خاطره ها یا تمایلات آشفته ساز انجام یا در حقیقت به فرد تحمیل شود(فورمن، هربرت، 2008).
طلاق و جدائي
ميل به طلاق يکي ازپديده هاي شايع جوامع انساني است که شواهد نشان داده، این پديده چندعاملي بوده و يک عامل به تنهايي نمي تواند موجبات پيدايي آن را فراهم نماید بلکه درميل به طلاق چندعامل به هم مي پيوندد و شبکه اي پيچيده اي و منحصر به فردی را فراهم مي آورند(ساروخاني، 1390). مقصود از ميل به طلاق ميزان تمايل وعلاقه مندي زوجين به جداشدن وگسستن روابط زناشويي است (رياحي و همکاران، 1391). به اعتقاد برک (2005) افرادي که ميل به طلاق دارند باکشمکش هاي متعدد فردي و بين فردي مواجه هستند. در اين فرايند هويت آشفته، فقدان اميد، تغييردرسبک زندگي، مشکلات جدي در شبکه اجتماعي و شغلي به عنوان عواملی برای احساس بیگانگی زوجین و طلاق آنان محسوب می گردد(برک، 2005). در اين زمينه بعد روان شناختي ميل به طلاق ازاهميت بيشتري برخوردار است. زوجين متقاضي طلاق، احساس ياس، نااميدي، اضطراب و افسردگي ناشي از فقدان خودکارآمدي در همواره تجربه می کنند و تمايل وعلاقه مندي به جداشدن و گسستن روابط زناشويي در آنان افزایش می باید(صابری، 1395).
تفاوت طلاق، انحلال زناشويي، انفصال، متارکه
طلاق در نظام هاي حقوقي برانحلال يک رابطه زناشويي رسمي وقانوني درزماني دلالت دارد که هر دو طرف در قيد حياتند وپس ازوقوع آن مي توانند بار ديگر ازدواج کنند. انحلال زناشويي مفهوم وسيعي است که طلاق تنها يکي از اسباب آن است. مرگ يکي از دو همسر، متارکه و فسخ ازدواج، شکل هاي ديگري از انحلال زناشويي است. انفصال، به معني جدايي فيزيکي زن وشوهر از يکديگر است و غالبا جنبه رسمي قانوني ندارد. در برخي از کشورهاي غربي شکلي از انفصال قانوني وجود دارد که معمولاً پيش از طلاق رخ مي¬دهد و آن از اين قرار است که هر دو همسر توافق مي کنند در اقامتگاه هاي مجزا به سربرند. متارکه، به معناي انحلال اجتماعي ازدواج ، زماني رخ مي دهد که يکي از دو همسر، ديگري را به مدت طولاني ترک کند ويا از وي دوري کند.
-1- مقدمه......................................................................................................................
1-2- بيان مسأله......................................................................................................
1-3- اهميت و ضرورت تحقیق.................................................................................................
1-4- اهداف تحقیق......................................................................................................
1-4-1 هدف کلی.....................................................................................................
1-4-2- اهداف اختصاصی..............................................................................
1-5- فرضیه های تحقیق....................................................................................
1-6- تعاريف نظري و مفهومی متغیر ها................................................................................................
1-6- 1- تعاريف نظري..............................................................................................................
1-6- 2- تعاريف عملياتي ................................................................................................
فصل دوم : مبانی نظری و شواهد پژوهشی
2-1- طلاق و جدائي.....................................................................................................
2-1-1- تفاوت طلاق، انحلال زناشويي، انفصال، متارکه......................................................................
2-1-2- فراواني سني طلاق........................................................................................................
2-1-3- مشکلات زوجین در معرض طلاق ......................................................................................
2-1-3-1- جدايي و يا قطع روابط جنسي.................................................
2-1-3-2- عدم روابط عاطفي.......................................................................................................
2-1-3-3- تجربه هیجانات منفی.............................................................................................
2-2-مفهوم اضطراب............................................................................................
2-2-1- علل بروز اضطراب........................................................................
2-2-2- دیدگاه های روانشناختی در اضطراب..........................................................................................
2-2-2-1- نظریه های روانکاوی...................................................................................................
2-2-2-2- نظریه های رفتاری.......................................................................................................
2-2-2-3- نظریه های وجودی........................................................................................................
2-2-2-4- نظریه های شناختی.............................................................................................................
2-2-2-5- نظریه یادگیری اجتماعی– شناختی......................................................................................
2-2-2-6- نظریه های زیست شناختی.............................................................................................
2-2-3- ارتباط اضطراب با مشکلات خلقی..............................................................................
2-3- مفهوم افسردگی..........................................................................................................................
2-3-1- نظریه های مرتبط با افسردگی..........................................................................................
2-3-1-1 نظریه یادگیری................................................................................................................
2-3-1-2 نظریات روانکاوی......................................................................
2-3-1-3- نظریه زیست شناختی...................................................................................
2-3-1-4- نظریه شناختی................................................................................................................
2-3-1-5 نظریه رفتار گرایی......................................................................................................
2-3-1-6 نظريه انسان گرايي.....................................................................................................
2-3-2- نشانه هاي افسردگي..........................................................................................................
2-3-3-1 نشانههاي هيجاني.........................................................................................................
2-3-3-2 نشانههاي شناختي.......................................................................................................
2-3-3-3 نشانههاي انگيزشي...........................................................................................
2-3-3-4 نشانه هاي بدني..............................................................................................................
2-3-4- علایم افسردگی.........................................................................................................
2-3-4-1- مشکل در تمرکز، یادآوری جزئیات و تصمیمگیری .....................................................................
2-3-4-2- خستگی و کاهش انرژی..........................................................
2-3-4-3- از دست دادن علاقه به فعالیتهای لذتبخش و شادیآور ..................................
2-3-4-4- دردها و مشکلات جسمانی...............................................................................................
2-4- رویکرد درمانی شناختی رفتاری................................................................................
2-4-1- مفاهیم اساسی نظریه شناختی رفتاری..................................................................................
2-4-2- درمان شناختی رفتاری گروهی..................................................................................
2-5- درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد..............................................................
5-2-1- راهبردهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد................................................
2-6- پیشینه پژوهش.........................................................................................................................
2-6-1- پیشینه داخلی پژوهش............................................................................................................
2-6-2- پیشینه خارجی پژوهش...................................................................................
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
3-1- روش شناسی پژوهش....................................................................................................
3-2-جامعه آماري.......................................................................................................
3-3- نمونه آماري............................................................................................................
3-4- روش گردآوري داده ها........................................................................................................
3-5- ابزار های گرد آوری اطلاعات.....................................................................................................
3-5-1- پرسشنامه افسردگی...........................................................................................................
3-5-2- پرسشنامه اضطراب................................................................................................
3-6- روش اجرای پژوهش....................................................................................................
3-7- روش تجزيه و تحليل اطلاعات........................................................................................................
3-8- معیارها و ملاحظات اخلاقی پژوهش....................................................................................