دانلود تحقیق روانشناسی با عنوان بررسی رابطه بین روان سازههای ناسازگار اولیه با مشکلات زناشویی در زنان متاهل (فایل word)
عنوان فارسي
:
تحقیق روانشناسی با عنوان بررسی رابطه بین روان سازههای ناسازگار اولیه با مشکلات زناشویی در زنان متاهل (فایل word)
چکیده
ازدواج موفق موجب افزایش سلامت جسمانی و روانشناختی می شود. بر همین اساس، مطالعه عوامل مرتبط با مشکلات و رضایت زناشویی و ابعاد مختلف آن به جهت تاثیری که بر بهداشت روانی افراد دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است.هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین روان سازه های ناسازگار اولیه با مشکلات زناشویی در زنان متاهل بود. روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و نمونه مورد بررسی 162 خانم متاهل بودند که با روش تصادفی انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد پرسشنامه روان سازه های یانگ (YSQ )و پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبرگ-راست (GRIMS) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین همه ابعاد روان سازه ناسازگار اولیه و مشکلات زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ هر چه میزان روان سازه ناسازگار بیشتر باشد احتمال مشکلات زناشویی بیشتری تجربه خواهد شد. با توجه به نتایج به دست آمده و از آنجا که مشکلات زناشویی بر کیفیت و میزان بهداشت و سلامت روان افراد تاثیر می گذارد، بهتر است اقدامات رواشناختی لازم جهت بررسی، شناسایی و بهینه سازی روان سازه های اولیه در مشاوره های پیش از ازدواج که موجب پیشگیری از مشکلات زناشویی احتمالی بعدی می شود، انجام گیرد. می توانید این تحقیق روانشناسی را به صورت فایل word دانلود نمایید.
مقدمه
مشکلات زناشویی از عوامل اصلی مخاطره آمیز در ایجاد آسیب ها و اختلالهای روانشناختی در خانواده و جامعه در نظر گرفته می شوند. هنگامی که کارکردهای نرمال بیولوژیکی، اجتماعی، شناختی و احساسی در خانواده آسیب ببیند، منجر به مشکلات و نارضایتی های زناشویی می شود که ممکن است در هر مرحله ای از زندگی مشترک وجود داشته باشد (شاکریان، نظری، معصومی، ابراهیمی و دانایی، 2014). مشکلات و نارضایتی زناشویی، وضعیتی است که در آن احساس کلی نارضایتی و نبودِ احساس خوشبختی در زن و شوهر نسبت به ازدواجشان و نسبت به یکدیگر وجود دارد (دریک، هیوستن، کویگلی، تستا و کوبیاک ، 2016) . مشکلات زناشویی با مفاهیم مختلفی مانند تعارض، ناسازگاری و نارضایتی زناشویی معرفی می شوند. تعارض، موقعیتی است که در آن افراد وابسته به هم در ارضای نیازهای شخصی با هم تفاوت دارند و یکدیگر را مخل دستیابی به اهداف خود می دانند (دونوهو و کلت ، 1992 )که می تواند حاصل وجود تفاوت های فردی و طبیعی در یک رابطه زوجی و یا مشکل آفرین باشد. ناسازگاری و نارضایتی نیز مفاهیمی هستند که با تعارض رابطه دارند؛ یعنی با افزایش تعارض در ارتباط های زوجی، ناسازگاری و نارضایتی افزایش می یابند (یانگ و لانگ ، 2006).
وجود فراز و نشیب های رضایت و سازگاری زناشویی و کاهش آن در خانواده نشان دهنده مشکلاتی در سیستم خانواده است. از این رو، رضایت و نارضایتی به عنوان یکی از ابعاد مهم زندگی زناشویی مورد توجه حامیان سلامت روان قرار گرفته و سعی بر اینست با مفهوم سازی و بررسی عوامل موثر بر مشکلات درون خانواده، از این مشکلات بکاهند. این رویکردها به طور کلی به مداخله در کارکردها، مهارت ها، باورها و عوامل زمینه ای در فرد و خانواده دست می زنند (سلیمی، نجارپوریان، محمدی و فیروزجائی، 1395).
با توجه به پژوهش های انجام شده در بررسی عوامل موثر بر مشکلات زناشویی، می توان به سبک دلبستگی (وایسمن، مایسلس و شارابانی ، 2006 )که نشان دهنده نحوه تعامل فرد با افراد نزدیک در طول زندگی است، جنسیت و اضطراب دلبستگی (مک دنیل، دروین و کراونز ، 2017 ) روان سازه های ناسازگار (اسماعیلی، زاده محمدی و حکیمی، 2016)که نشان دهنده نحوه کلی شناخت و احساس های فرد و تعامل با محیط پیرامون است، سبک های مقابله (ژانگ و هی ، 2010 )، سبک های فرزندپروری (بشارت، هوشمند، رضازاده و لواسانی، 1394 ) اشاره کرد.
روان سازه های ناسازگار اولیه را می توان در پنج حوزه قرار داد: حوزه اول- کسانی که روان سازه هایشان در حوزه بریدگی/طرد قرار دارد، نتوانسته اند دلبستگی ایمن و رضایتبخشی را تجربه کنند و این موضوع تا بزرگسالی ادامه دارد. این افراد در ارتباطات خود با دیگران، انتظار ثبات، امنیت، محبت و تعلق خاطر ندارد و خانواده های آن ها معمولا بی ثبات، بد رفتار، سرد و بی عاطفه، طرد کننده و منزوی هستند.؛ حوزه دوم افرادی که روان سازه هایشان در حوزه خودپیروی و عملکرد مختل قرار دارد، در جدا کرد خود از نماد والدین و رسیدن به عملکردی مستقل از آن ها دچار مشکل هستند. این افراد در معرض مراقبت بیش از حد بوده اند و یا والدین توجه کمی به آن ها داشته اند.؛ حوزه سوم- افرادی که روان سازه هایشان در حوزه محدودیت های مختل قرار دارد، محدودیت های درونی آن ها در خصوص احترام متقابل و خودمهارگری به اندازه کافی رشد نکرده است. این افراد معمولا لوس، بی مسئولیت و خودشیفته به نظر می رسند و در دوران کودکی از قوانین پیروی نمی کردند و در نتیجه در بزرگسالی، توان مهار تکانه های خود را ندارند و نمی توانند ارضاء نیازهای آنی خود را به خاطر دستیابی به منافع آتی به تاخیر بیندازند.؛ حوزه چهارم- افرادی که روان سازه هایشان در حوزه دیگر جهت مندی قرار دارد، به جای رسیدگی به نیازهای خود، به دنبال ارضای نیازهای دیگران هستند. آن ها این کار را برای دستیابی به تایید، تداوم رابطه هیجانی یا اجتناب از انتقام انجام می دهند و در روابط اجتماعی، نیاز دیگران را مقدم بر نیازهای خود می دانند و اغلب از خشم و تمایلات خود ناآگاه هستند.؛ حوزه پنجم- افرادی که روان سازه هایشان در حوزه گوش بزنگی بیش از حد و بازداری قرار دارد، احساس ها و تکانه های خودانگیخته را واپس زنی می کنند. آن ها تلاش می کنند طبق قواعد انعطاف ناپذیر خود عمل کنند. دوران کودکی این افراد پر از خشونت و سختگیری بوده و خودمهارگری و فداکاری بیش از حد، بر خودانگیختگی و لذت غلبه داشته است. این افراد معمولا احساس بدبینی، نگرانی و ترس دارند.
در نهایت روان سازه های ناسازگار اولیه را می توان قالبی برای پردازش سوگیرانه اطالعات بیرونی و محرک های درونی دانست که در خاطرات، هیجان ها، احساس های بدنی و شناخت های فرد نمود پیدا می کنند. این قالب سوگیرانه با توجه به تجربه هایی که فرد در کودکی و نوجوانی داشته است، شکل می گیرد و در تمام طول زندگی پایدار و باثبات خواهد ماند.
Keywords:
مشکلات زناشویی رضایت زناشویی روان سازه های ناسازگار اولیه ازدواج تاهل
سایر منابع روانشناسی در زمینه زندگی زناشویی