تاريخچه نفت در ايران
اصلي ترين ماده انرژي زا در حال حاضر «نفت» است: اگر در عالم خيال «نفت» را از چرخة حيات تكنولوژي حذف كنيم چه باقي مي ماند مطمئناً؛ هواپيماها بازميايستند؟ حركت قطارها متوقف مي شود. اتومبيل هاي سبك و سنگين ديگر قادر به حركت نخواهد بود و كشتيها كه همه روزه دهها تن بار و هزاران مسافر را حمل مي كنند، تبديل به قطعات چوبي و آهن قراضه مي شوند و همة كارخانجات توليد ماشين آلات بسته مي شوند، تكنولوژي رشته هاي متنوع داروسازي و پزشكي با خطر جديدي موجه مي شود و ژنراتورهاي مولد برق و نيروي هسته اي و هيدروليك شديداً صدمه مي بيند و همة اينها مساوي با درهم پيچيده شدن طومار تمدن فعلي بشر.
طبق آخرين تحقيقات زمين شناسي و معدن شناسي، حدود 677 ميليارد بشكه نفت در سطح جهان شناسائي شده و 5/54 درصد از تمام اين ذخائر در حوزة كوچك خليج فارس يعني در چهار كشور؛ ايران، عراق، عربستان و كويت نيمي از ذخائر ثابت شدخ جهان قرار دارد. عربستان با داشتن 160 ميليارد بشكه و ايران با 100 ميليارد بشكه به ترتيب در مقام اول و دوم مي باشند.
عمليات حفاري انگليسي ها پس از تلاشهاي انصافاً طاقت فرسا، بالاخره در سال 1908 در مسجد سليمان به نفت رسيد. اما بهره برداري تا سال 1913 به تأخير افتاد: عمل لوله كشي از چاه ها تا جزيره ابادان و تأسيس پالايشگاه آبادان حدود پنج سال وقت گرفت. بهرحال در سال 1913 مقدار كمي نفت استخراج شد و از اوائل سال 1914 نفت ايران به مقدار تجارتي مورد بهرهبرداري واقع شد.
در 5 سال اول بهره برداري از نفت جنوب، انگليسي ها برخلاف قرارداد «دارسي» و حقوق و عرف بازرگاني، وجهي به ايران نپرداختند و فقط از سال 1919 بود كه شروع به پرداخت سهم ناچيز به ايران كردند.
انگليسي ها از سال 1914 تا سال ملي شدن صنعت نفت يعني سال 1950 طي 36 سال مجموع مقدار 000/992/275/2 بشكه نفت از خوزستان استخراج كردند و متقابلاً بابت حق الامتياز جمعاً مبلغ 8/112 ميليون ليره به ايران مي پرداختند كه اين مبلغ به نرخ آن زمان 2/451 ميليون دلار مي شود. در دورة كنسرسيوم و مابعد تا آغاز انقلاب يعني از 1955 تا پايان سال 1977
(1356 هـ . ش) در مجموع 7/23 ميليارد بشكه نفت از منابع ايران استخراج شده و در مقابل كلاً 1/97 ميليارد دلار به ايران پرداخت شد.
در كشاكش ملي شدن نفت
مصدق با علاقه زايدالوصفي كه به ملي كردن صنعت نفت داشت باعث شد قانون ملي كردن در 30 آوريل 1951 از تصويب مجلس بگذرد. ايران در سال 1950 فقط حدود 16 ميليون دلار دقيقاً نصف بودجه ملي بابت حق امتياز نفت دريافت مي كرد اين در حالي بود كه شركت نفت انگليس و ايران پنج برابر اين مبلغ را به جيب مي زد. هفت خواهران نفتي فوراً براي طرفداري از اهداف و دعاوي شركت نفت انگيس و ايران به حركت درآمدند. تنها يك كشور به طور مخفيانه از مصدق طرفداري مي نمودند و آن ايالت متحده آمريكا بود كه بوسيلة سفير خود «هنري گريدي» در تهران از او حمايت مي كرد. در اجراي يك برنامة كوتاه مدت فروش نفت ايران فوراً بايكوت شد. متقابلاً توليد و فروش نفت كويت، عربستان و بحرين بالا رفت، براي اينكه ايران را به زانو درآورند، بالا بردن حق الامتياز نفت اعراب را موقتاً قطع كردند.
در 13 ژوئن 1951 كه مذاكرات ايران و شركت نفت در ناحيه شميران تهران جريان داشت، مقامات ايراني از كاپيتانهاي كشتي هاي نفتكش خواستند تا رسيد به نام شركت ملي نفت ايران بدهند. در تاريخ 19 ژوئن درست چند روز بعد آقاي «باسيل جكسن» رئيس هيأت نمايندگي شركت نفت، بدون احساس شرم، پيشنهاد كرد كه شركت فوراً مبلغ ده ميليون ليرة استرلينگ به ايران بپردازد و از ماه ژوئيه هر ماه مبلغ 3 ميليون ايره به ايران پرداخت نمايد و در مقابل دارائي هاي شركت نفت كه شركت ملي نفت ايران منتقل شده است و حق توليد نفت به يك شركت جديد كه از طرف شركت نفت انمگليس و ايران تأمين ميشود، منتقل شود. ايرانيها اين پيشنهاد را رد كردند و مذاكرات قطع شد و كابينه كارگري انگلستان به شركت نفت دستور داد كه از پرداخت حق امتياز و بدهي هاي گذشته به دولت ايران خودداري كند و از پرداخت آنچه كه بابت تفاوت تسعير طبق توافق به دولت ايران پرداخت مي شد نيز امتناع نمايد.
سرانجام انگليسي هاي حريص و جاه طلب پيشنهاد كردند كه حق الامتياز را از به ارتقاء دهند و حال آنكه در همان اوقات در بازار تهران مردم از تقسيم 50-50 صحبت ميكردند. «مصدق» در همان روز 19 ژوئن يك شركت به نام شركت ملي نفت ايران بوجود آورد ولي آقاي «دريك» مديركل شركت نفت انگليس و ايران در 20 ژوئن كاپيتانهاي كشتي نفتي را از دادن رسيد نفت به نام شركت ايراني برحذر داشت. از آن طرف دكتر «مصدق» اعلام كرد كه هرگونه خرابكاري در اجراي قانوني ملي كردن صنعت نفت را كيفري درخور اعلام كرد و «دريك» تهران را با هواپيما به مقصد بغداد ترك نمود.
در تاريخ 27 ژوئيه كاركنان انگليسي شركت نفت ايران و انگليس دست به اعتصاب زدند و از ادامة خدمت در شركت جديدالتأسيس نفت ايران امتناع نمودند. در كتاب «جنگ نفت» آمده است كه انگليسي ها پس از آمريكائيها در كار نفت علاقة بيشتري نشان مي دادند و كمپاني «رويال داچ شل» هم بمنظور تهية نفت براي كشتيهاي جنگي انگلستان بوجود آمد.
شخصي به نام «دارسي» در ايران موظف شد در مقابل دويست هزار فرانك كه فقط يكصد هزار آن نقد بود، امتياز نفت ايران را بدست آورد و در سال 1909 كمپاني نفت انگليس و ايران تأسيس شود و امتياز «دارسي» يا همان امتياز و شرايط شصت ساله به شركت جديدالتأسيس تعلق گرفت. اين كمپاني در موقع جنگ خدمات شاياني به دولت انگلستان نمود و از عايدات و منافع آن جز خود عمال دولت انگليس كسي اطلاع نداشت تا اينكه كتاب معروف «وينيستون چرچيل» به نام «بحران جهان» منتشر شد و آن موقع بود كه همگان فهميدند كه منابع نفت ايران براي امپراطوري بريتانيا داراي چه منافع سرشاري بوده است.
در تاريخ 3 ژوئيه ظرفيت پالايش پالايشگاه آبادان به نصف تقليل يافت.
و در 5 ژوئيه ديوان لاهه كه به شكايات شركت نفت ايران و انگليس رسيدگي مي كرد، يك قرار موقت صادر كرد كه تا پايان جلسات و صدور حكم نهائي به عنوان اقدامات احتياطي توليد نفت ايران مثل سابق بوسيلة شركت نفت ايران و انگليس ادامه يابد. در 7 ژوئيه «مصدق» رسماً پرونده ايران را از كنوانسيونهاي لاهه بيرون كشيد. در آبادان صنعت نفت متوقف شده بود و متجاوز از 7 هزار كارگر بيكار شده و شركت ملي نفت ايران براي خنثي كردن اين موضوع اعلام داشت كه هر بشكه نفت را به جاي 70/1 دلار به قيمت 90 سنت به فروش مي رساند.
در 3 اكتبر همة تكنسين هاي انگليسي ابادان را ترك نمودند.
شوراي امنيت سازمان ملل، طبق تقاضاي كابينه كارگري انگليس، وارد ماجرا شد. «مصدق» در حالي كه بيمار بود براي شركت در جلسة شوراي امنيت به «نيويورك» عزيمت كرد ولي در بيمارستان نيويورك بستري شد.
رئيس جمهور وقت آمريكا «ترومن» در 23 اكتبر ميزبان مصدق به صرف ناهار شد و در همان حال پالايشگاه آبادان به وسيلة پرسنل ايراني مجدداً بكار افتاد. و شركت ملي نفت ايران اظهار داشت كه كشتي هايي كه از ايران نفت خريداري كنند، بوسيلة نيروي دريائي ايران تا خروج از خليج فارس اسكورت خواهد شد.
«مصدق» از آمريكا تقاضاي يك وام 120 ميليون دلاري و همچنين امضاء يك قرارداد خريد نفت را نمود ولي پاسخ مثبت نبود.
و از طرفي اين نبرد تا 1953 ادامه يافت چرا كه دولت انگليس به نفت ايران متكي بود، زيرا هم قسمت اعظم نفت مورد مصرف و هم قسمت عمده ارز خارجي آن كشور، از نفت ايران تأمين مي شد.
از اين ايام به بعد بود كه در 1952 مصدق به خاطر وضع مالي نامساعد دولت محبور به استعفا گرديد ولي مجدداً با كنار رفتن كابينه «قوام» به قدرت بازگشت و در نتيجة بي كفايتي دولت كارگري انگيس دولت «اتلي» كنار رفت و «چرچيل» روي كار آمد. و در داخل آمريكا كمپاني هاي مستقل نفتي، اميدوار بودند تا جاي پايي براي خود در نفت ايران تدارك ببينند. از آغاز ملي شدن نفت يعني 29 اسفند 29 كه مصدق آن را به نام سعادت ملت ايران ناميد.
روش شركت سابق نفت و دولت انگليس بر اين استوار گرديد كه در برابر آمال ملي و نيات خيرخواهانة دولت ايران مقاومت نمايد و از حل مشكل نفت جلوگيري كنند. دولت ايران از همان ابتدا حسن نيت خود را در كار نفت تا آن درجه رساند كه حاضر شد در مقابل رسيد نفتكشهاي شركت نفت سابق، نفت بدهد و كارشناسان را با تمام حقوق و مزاياي اصلي خود نگاه دارد.
ولي دولت انگليس در هيچ موردي نخواست از اين حسن نيت دولت ايران استفاده كند و در 3 مهر 1331 وزارت امور خارجي طي يادداشتي تصميم قطع رابطة سياسي دولت را به سفارت انگليس در تهران اعلام نمود و متذكر گرديد دولت انگليس در قضية نفت كه براي ملت ايران امري حياتي است نه تنها كمك نكرد بلكه در صدد حمايت غيرقانوني از شركت
سابق برآمد و از طرفي ديگر شركت نفت انگليس و ايران هرگز به مهمترين ماده امتياز «دارسي» عمل نكرد و پرداخت 16 درصد از منافع شركت و كليه شركت هاي دتابعه آن به دولت ايران تحقق نيافت و شركت مزبور با ترفندهاي مالي بسيار و عدم امكانات دولت ايران در حسابرسي شركت و نظارت بر توليد، پالايش، صدور و قيمتگذاري نفت و با استفاده از معافيتهاي حقوقي گمركي و مالياتي، ضمن پرداخت مبالغي ناچيز به ايران از انتشار آثار توسعه صنعت نفت به داخل اقتصاد ايران به شدت جلوگيري به عمل آورد و اين نقش تا ملي كردن صنعت نفت ادامه پيدا كرد.
و نتيجه اينكه در مدت 39 سال شركت روي هم حدود 338 ميليون تن نفت ايران را صادر و در مجموع حدود 118 ميليون ليره به دولت ايران پرداخت كرده كه متوسط آن بابت هر تن 7 شيلينگ يا بشكه اي 19 سنت بوده است و همانطور كه مشخص است، مقوله «نفت» شاهرگ اساسي اقتصاد ايران در طول يك قرن اخير كاركرد و نقش بنيادين خود را از دست نداده و وابستگي مالي كشور به اين منبع «تجديدناپذير» و كاهنده تقليل نيافته است و از اين رو هرگونه نوساني در قيمت اين محصول، كلية فرآيندها و فعاليت هاي اقتصادي را تحت تأثير قرار داده اين شرايط نابرابر و تهديد منافع ملي و خروج منابع نفتي از كشور سبب شد،
دكتر مصدق استراتژي «خلع يد از شركت نفت انگليس و ايران را در سرلوحه برنامه هاي خود قرار دهد و با جديت تمام براي دفاع از منافع ملي ايران سختترين شرايط و بحرانها را تحمل كند از اين رو اصلي ترين گام كلي شدن صنعت نفت را به نحو مطلوب به انجام رساند.