چكيده
آثار ادبي محصول شرايط اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه است و در هر دوره، فلسفه و تفكر خاصي بر آن اثر ميگذارد؛ سپس ميبالد و به اوج ميرسد. سبك هندي يا اصفهاني نيز در قرنهاي يازدهم و دوازدهم در هند و ايران از جايگاه ممتازي برخوردار بوده است. شعر شاعران اين دوره علاوه بر نزديكي به زبان محاوره سرشار از انديشههاي حكمي و عرفاني است؛ انديشههايي كه جايگاه آن دوره و يا شاعر را در مطالعه با ديگر دورهها شاخص ميسازد. دنياي شاعر و دامنهي وسعت ديد و جهانبيني او در مطالعهي عناصر سبكساز چنان ارزش و اعتبار دارد كه ميتواند بسياري از نكات مبهم و پنهان شخصيت يك هنرمند را آشكار سازد. شعراي سبك هندي توجهشان بيشتر به معني و مضمون است تا به صورت و ظاهر الفاظ. عرفاني هم كه در شعر شاعران اين عصر ديده ميشود، عرفاني ساده است كه تا حدودي متأثر از آثار قدماست. علت عمدهي اين امر سرخوردگي شاعران از تصوف عهد صوفيه است. كليم همداني از شاعران موفق سبك هندي است كه شعر و كلام او از زواياي متفاوت از جمله محورهاي فكري درخور بحث و بررسي است. در زبان و بيان كليم نشانههايي ميتوان يافت كه بر نوع جهانبيني او دلالت دارد؛ مشخص ميسازد كه انديشههاي كليم حقيقتگراست يا آرمانگرا، سير آفاقي دارد يا انفسي، پايبند به سنتهاست و يا نوجو و نوانديش. اين پژوهش به بازكاوي جلوههاي گوناگون انديشه و افكار كليم در ديوان شعرش پرداخته است.
واژگان كليدي: سبك، سبك هندي، محورهاي فكري، كليم كاشاني، ديوان.
مقدمه
نام او ابوطالب معروف به «طالباي كليم» در همدان به دنيا ميآيد و به سبب اقامت طولاني در كاشان به «كليم كاشاني» معروف ميگردد. وي «ملك الشعراي دربار شاه جهان و از مشاهير سخنوران معني آفرين قرن يازدهم هجري است كه در تمام اساليب نظم، اشعار نغز و دلنشين دارد و تذكرهنويسان و شعرشناسان عمدتاً او را به جلالت قدر و عظمت مقام ستودهاند.» (گلچين معاني، 1175:1369)
«وي دانشهاي زمان را در كاشان و شيراز آموخت و هم در آغاز جواني به عهد پادشاهي جهانگير به هند رفت و ملازمت شاهنواز خان اختيار كرد كه در خدمت ابراهيم شاه ثاني عادل شاهي، والي بيجاپور بسر ميبرد و بنابراين نخستين مأمني كه ابوطالب جوان در هند يافت، بيجاپور دكن بود.» (صفا، 1373: 1172 و 1171)
كليم كاشاني شاعر خلاق و پرسخن است كه تقريباً در همهي انواع شعر طبعآزمايي كرده است ولي بيشترين شهرت او در قالب غزل است. غزليات كليم علاوه بر اينكه ويژگيهاي سبك هندي را دارا است به دليل نيروي آفرينندگي، از حيث معاني غنايي و حكمي درخور توجه است. توانايي كليم در تصويرآفريني، نازك خيالي و مضمونپردازي بسيار هنرمندانه و شگفتاور است و «به سبب مضامين ابداعي بيشماري كه در اشعار خويش به كار گرفته خلاق المعاني ثاني لقب دادهاند.» (سعيد قانعي، 6:1391)
«شمس لنگرودي از پژوهشگران معاصر دربارهي وي ميگويد: ذهن كليم، ذهن فلسفي و انديشهي وي انديشهاي ژرف و وسيع است در تمامي اشعار وي پرسشها و شكهاي فلسفي موج ميزند.» (به نقل از ديوان كليم كاشاني، سعيد قانعي، 4:1391)
اسلوب شاعري كليم بر زباني ساده و گفتاري روان، استوار است. ضربالمثل و الفاظ محاوره در سخن كليم برجستگي زيادي دارد. سبك شاعري كليم به غزليات سبك عراقي نزديك است؛ وي اسلوب معادله را با اقتداري تمام بكار ميبرد و اين مرهون حاضرجوابيهاي كليم است.
كليم در اواخر عمر خود دچار درد پا شد و در كشمير درگذشت و در كنار مزار سليم تهراني و قدسي مشهدي به خاك سپرده شد.