چكيده:
در اين تحقيق ما به بررسي علل اجتماعي غربزدگي پرداختهايم. در فصل اول موضوع را به تفصيل توضيح داديم. هدف از انجام اين تحقيق شناخت دقيق غربزدگي، پيامدهاي آن و راههاي مقابله با آن است.
در اين تحقيق از تئوريهاي افرادي چون: دكتر شريعتي و كسروي، دكتر سيد احمد فرديد، شيخ اشراق و جلال آل احمد استفاده كردهايم. فرضيههاي ما در اين تحقيق عبارتاند از: سست بودن اعتقادات و باورهاي اسلامي، شكاف نسلي، پوچگرايي و بيهدفي، مدگرايي و گرايش به مدعاي غربي، تنوع طلبي، تجملگرايي و گرايش به زندگي تجملي، پيشرفت علم و تكنولوژي در غرب و اثرگذاري رسانههاي غربي بوده است.
در اين تحقيق ما از روش پيمايشي استفاده كردهايم كه مهمترين ابزار جمعآوري اطلاعات در اين روش پرسشنامه است. در روش نمونهگيري از فرمول تعيين حجم نمونه استفاده كردهايم و براي تجزيه و تحليل آزمودن x2 را به كار برديم. لذا پرسشنامهي طراحي شده كاملاً داراي اعتبار و پايايي بوده است.
طبق آمارگيريهاي انجام شده و آزمون x2 تمام فرضيههاي ارائه شده در اين تحقيق اثبات شد بنابراين در فصل پنجم به تمام سؤالات فرعي پاسخ داديم و در راستاي هر سؤال نيز پيشنهادي را بيان نموديم كه جز با همكاري مسئولين و خانوادهها امكانپذير نيست.
در كل ما با انجام اين تحقيق سعي كرديم در حد توان خود جامعه را از خطر غربزدگي دور كنيم و اميدواريم كه موفق بوده باشيم.
مقدمه:
«اَللّهُمَّ اِنّي اءسئلُكَ بِكُلِّ اِسمٍ هُوَ لَكَ سَمَّيتَ بِهِ نَفسَكَ اَو اَنزَلتَه في كتابَكَ اَو اَلَّمتَه اَحَداً مَن خَلقَكَ اَو اُستَأثلثَ بِهِ في عِلمِ الغَيبِ عِندِكَ اَن تَجعَل القُرآنِ اَلعظيمِ رَبيعِ قَلبِ و نورِ صَدرِ و ذَهابَ عَزنِء جلاء مَهّمي و عَمّي.»
«خداوندا سپاست ميگويم كه در عصر بحران معنويت چراغ پر فروغ قرآن كريم را فرا راهمان افروختي تا براي گذر از راههاي پيچدرپيچ و ظلماني فلسفههاي انساني از آن كسب نور كنيم.»
فرهنگي كه توسط استعمارگران غرب در راستاي تسلط غرب منابع غني ممالك اسلامي و در جهت انهدام ريشهها و هويت اسلامي و ملي با هدف وابستگي و استثمار بر كشورهاي اسلامي از طريق ابزار مختلف از جمله: رسانهها، مطبوعات و .. تحميل مينمايند، غربزدگي گفته ميشود.
عامل اصلي غربزدگي بحث تبليغات است. رسانههاي اسلامي در اين كه الگوهاي مناسب با سه نوع قشر مختلف جامعه را ارائه دهد ضعيف است و به همين دليل كشورهاي غرب با توجه به اين كه امروزه مهمترين نوع استعمار، استعمار فرهنگي است در تبليغات بهترين استفادهها را ميكنند و مباني و فرهنگ غرب را كه معمولاً خودشان ميسازند را ترويج ميكنند تا افراد جامعه به خصوص جوانان و نوجوانان تحت تأثير اين فرهنگ نادرست قرار ميگيرند.
يكي از موازنههاي حضور بينالمللي بحث نظامي و قدرت مالي است با توجه به اين كه در اوايل اسلام تا قرون چهار و پنج هجري قمري جهان اسلام چه از نظر نظامي و منابع مالي و تكنولوژي علم و با اتكا به مباني اصلي اسلام و عدم وابستگي به كشورهاي غربي سرآمد عصر بود نه و در واقع مبنع بسياري از علمها از كشورهاي اسلامي ايجاد ميشد متأسفانه بعد از حملهي مغول و تقسيم اراضي اسلامي و بحث قدرتهاي مختلف و ظهور انقلابهاي علمي و سياسي در غرب كمكم گرايش كشورهاي اسلامي به اروپا و غرب بيشتر و بيشتر شد و همين مسئله باعث ايجاد اختلافهايي در متن جامعه شد كه وابستگي و گرايش را به غرب بيشتر كرد و با توجه به اين كه كشورهاي غربي به دنبال منابع مصرفي جهت رونق بازارهاي اقتصادي و تسلط بر آن كشورها كمكم به فكر استعمار جديدي جدا از مسائل نظامي و تسلط سرزميني كه هزينههاي سرسام آوري برايشان ايجاد ميكرد، بحث استثمار فرهنگي به يكي از مسائل روز غرب تبديل شود و از اين طرف به دليل عدم انسجام و هماهنگي در كشورهاي اسلامي در جهت ترويج مباني و اصول الهي اسلام و تفرقههاي متعددي كه در بين مسلمانان ايجاد شده بود برنامه هاي غرب را بيشتر از هر زماني كاريتر و مؤثرتر مينمود.
در اين تحقيق تلاش بر اين بوده كه علل مختلف فقر فرهنگي و ايجاد غربزدگي در ميان افراد كشورهاي اسلامي به خصوص جوانان و نوجوانان به طور مفصل بررسي شود تا شايد ديد افراد را نسبت به بسياري از مسائل تغيير دهد.