ویژﮔﻲﻫﺎي موقعیتی ﺟﻤﻠﻪ
واحد ﭘﯿﺎم، ﻣـﺘﻦ اﺳـﺖ و ﻫـﺮ ﻣـﺘﻦ از ﯾـﻚ ﯾـﺎ ﭼﻨـﺪ ﺟﻤﻠﻪ ﺗﺸﮑﯿﻞ میشود.
جمله(Sentence) در واﻗﻊ واﺣﺪ ﻣﺘﻦ اﺳﺖ و ﻧﻘﺶ ﻋﻤﺪه ِ اي در اراﯾﮥ ﺧﻄﻲ ﻣﺘﻦ اﯾﻔـﺎ ﻣﻲﮐﻨـﺪ. ﻫـﺮ ﺟﻤلـﻪ در ﯾـﻚ ﻣﻮﻗﻌﯿـﺖ و ﺑﺎﻓـﺖ اﺟﺘﻤاﻋﻲ ﺧـﺎص ادا ﻣﻲشود.
"ﮐﺖ ﻓﻮرد "در ﺗﻮﺻﯿﻒ وﯾﮋﮔﻲ ترجمه ِ ﻫﺎي ﻣﻮﻗﻌﯿﺘﻲ و ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺗﻌـﺎدل ترجمه اي ﻣﺮﺑـﻮط ﺑـﻪ آن ﻣﺜـﺎﻟﻲ ﻣﻲآورد.
او ﻣﻲﮔﻮﯾﺪ: موقعیتی را در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪ در آن ﺷﺨﺼـﯽ وارد اﺗـﺎق ﻣﻲﺷـﻮد و جمله "I've arrive" را ﺑﯿﺎن ﻣﻲﮐﻨـﺪ. موقعیت اﯾـﻦ ﺟﻤﻠـﻪ ﻣﺎﻧﻨـﺪ ﻫﻤـﮥ موقعیتﻫﺎي ﮐﻼﻣﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺴﯿﺎر ﭘﯿﭽﯿـﺪه ﺑﺎﺷـﺪ، زﯾـﺮا وﯾﮋﮔﻲﻫـﺎي ﺑﺴﯿﺎري را ﺑﺮاي آن ﻣﯽﺗﻮان ﺑﺮﺷﻤﺮد و ﺑﻪ ﺟﺰﺋﯿﺎت ﺑﺴﯿﺎري اﺷﺎره ﮐﺮد.
ﮐﺖ ﻓﻮرد اﯾﻦ وﯾﮋﮔﻲﻫﺎي ﻣﺘﻤﺎیز را ﭼﻨﯿﻦ ﻧﺎم ﻣﻲﺑﺮد:
1.ﮔﻮﯾﻨﺪه ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ و اﯾﻦ امر در اﻧﺘﺨﺎب ﺿﻤﯿﺮ"I" ﻗﺎﻟﺐ دﯾﮕـﺮ ﺿﻤﺎﯾﺮ اﻣﺮ در ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ.
2.ﻋﻤــﻞ "ورود"ﮐــﻪ ﻣﻨﺠــﺮ ﺑــﻪ اﻧﺘﺨــﺎب ﻋﻨﺼــﺮ واژﮔــﺎﻧﻲ"arrive" شده است.
3.روﯾﺪاد ﻓﻌﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﺖ.
4.ﺑﻪ موقعیت ﺟﺎري ﮐﻼم ارﺗﺒﺎط دارد. دو وﯾﮋﮔـﻲ اﺧﯿـﺮ ﻣﻨﺠـﺮ ﺑـﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺻﻮرت ﻓﻌﻞ ﻣﺎﺿﻲ ﻧﻘﻠﻲ ﺷﺪه اﺳﺖ.
5.ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺟﺎري در ﻣﻮرد ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺎﻻ"حال"است.
ﺗﻌﺎدل در ﺗﺮﺟﻤﻪ و وﯾﮋﮔﻲﻫﺎي ﻣﻮﻗﻌﯿﺘﻲ
ﺑﺮﻗﺮاري ﺗﻌﺎدل ﺗﺮﺟﻤﻪاي از ﻧﻈﺮ وﯾﮋﮔﻲﻫﺎي ﻣﻬـﻢ زﺑـﺎﻧﻲ، ﺑـﻪ ﻋﻠـﺖ ﻧﺎﻫﻤﮕﻮﻧﻲ زﺑﺎنﻫﺎ ﻫﻤﯿﺸـﻪ در ﺗﺮﺟﻤـﻪ ﺑـﯿﻦ ﻫﻤـﮥ زﺑـﺎنﻫـﺎ اﻣﮑﺎنﭘـﺬﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ، زﯾﺮا ﻧﻈﺎم ﻫﺮ زﺑﺎﻧﯽ وﯾﮋﮔﻲﻫﺎي ﻣﻨﺤﺼـﺮ ﺑـﻪ ﻓـﺮد ﺧـﻮد را دارد و آﻧﭽـﻪ در زﺑــﺎن ﻓﺎرﺳــﻲ ﻣﻬــﻢ ﺷـﻤﺮده ﻣﻲﺷــﻮد، ﻣﻤﮑــﻦ اﺳــﺖ در زﺑــﺎن ِ اﻧﮕﻠﯿﺴﻲ ﺟﺎﯾﻲ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷـﺪ. وﻗﺘـﻲ ﺑـﯿﻦ ﻣـﺘﻦ زﺑـﺎن ﻣﺒـﺪأ و ﻣﻌـﺎدل ﺗﺮﺟﻤﻪاي آن ﺗﻌﺎدل ﺑﺮ ﻗﺮار ﻣﻲﺷﻮد ﮐﻪ ﺑﻪ وﯾﮋﮔﻲﻫـﺎي ﻣـﻮﻗﻌﯿﺘﻲ ﻣـﺘﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﺷﻮد.
ترجمه پذیری و ترجمه ناپذیری
گاهی اتفاق می افتد که یک متن از زبان (الف)قابل ترجمه به زبان (ب)نیست.کت فورداین حالت ترجمه ناپذیری را به دو نوع تقسیم می کند:
ترجمه نا پذیری"زبانی" و ترجمه ناپذیری"فرهنگی".
او می گوید : یک متن واقعی به زبان واقعی از نظر زبانی غیرقابل ترجمه است که از میان ویژگی های مهم زبانی متن مبدا یک یا چند ویژگی جزو ویژگی جزو ویژگی های مهم موقعیتی باشد.
مثال:
مرجان لب لعل تو مر جانِ مرا قوت
کلمات مرجان و مر جان هم اوایی دارنر و تشکیل جناس می دهند.این نشانه آوایی یا جناس از ویژگی های آوایی زبان فارسی است در چارچوب متن شعر فوق جزو ویژگی های مهم موقعیتی محسوب می شود .به علت تفاوت نظام آوایی و معنایی زبان های فارسی و انگلیسی شعر بالا با حفظ حفظ معانی و تصاویر آن و رعایت نشانه های آوایی یا جناس آن غیر ممکن است.
این حالت ترجمه ناپذیری را ترجمه ناپذیری زبانی می گویند .
یک متن از نظر فرهنگی وقتی به زبان دیگر غیر قابل ترجمه است که میان ویژگی های مهم موقعیتی متن مبدا یک یا چند ویژگی در فرهنگ زبان مقصد موجود نباشد.
مثال :
امشب در مسجد جامع شهر دعای کمیل برگزار میشود.
چون دعای کمیل مختص فرهنگ اسلام است و این ویژگی در فرهنگی که زبان انگلیسی بدان وابسته است وجود ندارد،این متن غیر قابل ترجمه است.
این ترجمه ناپذیری را ترجمه ناپذیری فرهنگی می گویند.
ﺗﻤﺎﯾﺰات دو ﮔﺎﻧﻪ دو ﺳﻮﺳﻮر
در ﻣﻮرد ﺗﻮﺻﯿﻒ ﻣﮑﺘﺐ ﺳﺎﺧﺘﺎري زﺑﺎن، ﺳﻮﺳﻮر ﺗﻤﺎﯾﺰات دوﮔﺎﻧﻪای ﺑﺮاي ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن زﺑﺎن ﻣﻄﺮح ﮐﺮده اﺳﺖ:
تمایز بین صورت(form)و ماده اولیه(Substance)
در ﺗﺸــﺮﯾﺢ اﯾــﻦ ﺗﻤــﺎﯾﺰ دوﮔﺎﻧــﻪ دو ﺳﻮﺳــﻮر ﺑــﻪ ﻣﺜــﺎل ﺳــﻨﮓ ﻣﺮﻣــﺮ و ﻣﺠﺴﻤﮥ اﺳﺒﻲ ﮐﻪ از آن ﺳﻨﮓ ﺗﺮاﺷﯿﺪه ﻣﻲﺷﻮد، اﺷﺎره ﻣﻲﮐﻨﺪ. ﺳﻨﮓ ﻣﺮﻣﺮ ﻣﺎده اوﻟﯿﻪ و ﻣﺠﺴﻤﮥ ﺻﻮرﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﺮﻣـﺮ از آن ﺳـﺎﺧﺘﻪ ﻣﻲﺷــﻮد. در واﻗــﻊ ﻣﺠﺴــﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮدﯾﺖ ﺧــﻮد را از ﺗﺤﻤﯿﻞ ﺻﻮرت ﯾﺎ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺮ ﻣﺎدۀ اوﻟﯿـﻪ ﺑﻪدﺳـﺖ ﻣـﯽآورد. ﺑـﻪ ﮔﻔﺘﮥ ﺳﻮﺳﻮر زﺑﺎنﻫـﺎ در ﻧﺘﯿﺠﮥ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﯾﺎ ﺻﻮرت ﺑﺮ ﻣﺎدۀ اوﻟﯿﻪ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﯽآﯾﻨﺪ.
در زﺑﺎن دو ﻧﻮع ﻣﺎدۀ اولیه وﺟـﻮد دارد:
ﻣـﺎده اوﻟﯿـﮥ آواﯾـﻲ و ﻣـﺎده اوﻟﯿﮥ ﻓﮑﺮي. ﺗﺮﮐﯿﺐ آواﯾﻲ ﻫﺮ ﺻﻮرت واژﮔﺎﻧﻲ از ﻣﺠﻤﻮﻋـﻪاي از واجﻫـﺎ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﻲﺷﻮد ﮐـﻪ ﻫـﺮ ﮐـﺪام از آنﻫـﺎ ارزش و موجودیت ﺧـﻮد را از ﺳﺎﺧﺘﺎري ﮐﻪ ﻧﻈﺎم زﺑﺎﻧﻲ ﺑﺮﺳﺎﺧﺖ آواﯾﻲ ﯾﺎ ﻣـﺎده اوﻟﯿـﮥ آواﯾـﻲ ﺗﺤﻤﯿـﻞ ﻣﻲﮐﻨﺪ، ﺑﻪدﺳﺖ ﻣﻲآورﻧﺪ.
راﺑﻄﻪی ﻫﻢ ﻣﻌﻨﺎﯾﻲ
دو واحد لغوی وﻗﺘﻲ ﻫﻢﻣﻌﻨـﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ در ﺗﻤﺎم ﺑﺎﻓﺖﻫﺎي ﮐﺎرﺑﺮدي ﺑﻪ ﺟﺎی ﻫﻢ ﺑﻪ ﮐﺎر ﺑﺮوﻧﺪ،
ﻣﺎﻧﻨﺪ:
.conceptionو idea
راﺑﻄﮥ ﺷﻤﻮﻟﯿﺖ
ﻣﻮﻗﻌﻲ ﺑﯿﻦ دو واﺣﺪ ﻟﻐﻮي ﺑﺮﻗـﺮار اﺳـﺖ ﮐـﻪ ﯾﮑـﻲ ﺷـﺎﻣﻞ دﯾﮕﺮي ﺑﺸﻮد،
ﻣﺎﻧﻨﺪ:
Vehicle: car ,bus , truck
ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻫﺮ ﯾﻚ از اﯾﻦ ﺳﻪ ﮐﻠﻤـﻪ، ﻣﺸـﻤﻮل Vehicle ﻫﺴـﺘﻨﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﻫﺮ ﺳﻪ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ راﺑﻄﮥ ﻫﻢﺷﻤﻮﻟﻲ دارﻧﺪ.
راﺑﻄﮥ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﺗﮑﻤﯿﻠﻲ
راﺑﻄﻪاي اﺳﺖ ﮐﻪ در آن ﺑﺎ اﺳﻨﺎد ﻗﺮار دادن ﯾﮑﻲ از ﮐﻠﻤﺎت، کلمه دﯾﮕـﺮ ﻧﻘﺾ ﺷـﻮد.
ﻣﺎﻧﻨـﺪ:
dead- alive ﯾـﺎ single- married ﮐـﻪ ﺑـﺎ ًاﺳﻨﺎد ﻗﺮار دادن یکی ﯾﻌﻨﯽ ﮔﻔﺘﻦ ﻣﺜﻼ «Ahmad is single»، دﯾﮕﺮی ﯾﻌﻨﯽ ﮔﻔﺘﻦ «Ahmad is married» ﻧﻘﺾ ﻣﯽﺷﻮد.
منبع: کتاب اصول و نکات ترجمه
گرد آوری توسط گروه ترجمه تخصصی پورتال پویان
برای دسترسی به بخش قبل آموزش ترجمه، بر روی بخش چهارم کلیک کنید.